2777
2789
عنوان

تو رو خدا شما بگید چکار کنم

175 بازدید | 32 پست

چهارده ساله ازدواج کردم و جاریم یه دختر پونزده ساله داره تو این چهارده سال هر لباسی من گرفتم شده پارچه خرید رنگ مدلش رو دوخت کرد تن این بچه می دونستم نیتش خوب نیس بیشتر قصد خراب کردن من و سلیقمو داره با این حال حرفی نزدم شوهرم یه دختر خاله داره که اونم تقریبا همین سنیه اونم همینطوریه هر چی من بخرم خدا سر شاهده امکان نداره خواهر و مادرش لنگشو پیدا نکنن بخرن برا اون. 

شوهرمم حساسه تن اونا ببینه دیگه نمیذاره من بپوشم همه فامیلم از این اخلاقش باخبرن میگه لباسی که بچه ها میپوشن نپوش( انقدر که این موضوع سر تک به تک لباسام تکرار شده ) که خدا میدونه من لباس بچگونه یا خارج سنم نمی پوشم تن اونا لباس بزرگونه می‌کنن .بخدا کلی لباس نو دارم انقدر صبر کردم اینا دیگه نپوشن همشون یا تنگ شده از مد رفته یا هنوزم دارن می پوشن.

اما امروز تو فروشگاه باهاشون بحثم شد یه بلوز و شلوار خریدم تا من پولشو حساب کردم سریع هر دو تا شونم لنگه همونو برداشتن( خودشون برنمیدارنا ماماناشون بر میداره) دیگه طاقت نیاوردم گفتم نخرید شما یه چی دیگه بردارید این همه لباس لااقل بذارید یه بار این لباسو من بپوشم پولشم دادم نمی تونم زمین بذارم

بگذریم از اینکه دختر جاریم چه آبرو ریزی تو فروشگاه با داد و بی داد راه انداخت چقدر بحث شد اما با این حال نه خاله شوهرم لباسو زمین گذاشت و نه جاریم 

نمی دونم چطور برگشتم خونه از وقتی برگشتم کارم فقط شده گریه کردن 

اگه خاله شوهرم برای دختر بزرگترش که هم سن منه بخره یا خود جاریم برای خودش بخره بخدا ناراحت نمی‌شم میگم خوب سلیقمو دوست دارن اما لباسی که میدونن اگه بخرن بکنن تن بچه کوچیکاشون شوهر من حساسه نمیذاره بپوشم دقیقا همونو میخرن 

شما جای من شما خواهرای من به من نصیحت کنید بگید چکار کنم 


بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

شوهرت باید اخلاقتو بزاره کنار

اخه شوهرمم بذار خودم خجالت میکشم فکر کن هر لباسی تو کمدت داری لنگو دو تا بچه که پونزده سال از خودت کوچکترن دارن تو هر مهمونی هر کدومو بپوشب دقیقا همونو می‌پوشن دقیقا مثل سه قلو میشیم البته سه قلو های احمق انقدر تکرار شده و انقدر تو جمع جلب توجه کرده که طفلی شوهرم تو جمع هزار بار به زبون اومده تو جمع میگه اونا به خودشون بیان اونا هم که براشون مهم نیست شوهرم می‌خواد از حمایت کنه 

ببین اونا رو نمیتونی کاریشون بکنی . خدا بزنه پس کله شون . ولی با همسرت باید صحبت کنی . بگی تا باشه قرار همین باشه . من که نمیتونم زندگی مونو ارامشمونو صرف خاله بازی بقیه بکنم. یکبار دوبار هم نیست ، نیت اونا مشخصه . تو یه مدت بیخیال باش حساس نباش من بپوشم و بگردم تا از سرشون بیفته یا دیگه عادی بشه . و اینکه خودتم یه کاری بکن . یه مدت لباسای تیره یا خیییییلی ساده حتی زشت بگیر . خلاصه جوری که اصلا رغبت نکنن برن دنبالش . ولی اول باید همسرت حساسیت ش رو بزاره کنار

جاری تو کلا از ریشه حسوده .به نطرم لباساتو نشون نده چی میخری چی نمیخری .جلوی اون نپوش همون قدیمیه رو ...

بخدا همه راها رو رفتم بالاخره می بینه تو یه ساختمونیم خود لباسم پیدا نکنه نزدیکترین چیز بهشو پیدا می‌کنه یعنی نشد من لذت یه لباسو ببرمم 

ببین یواشکی بخر نشون نده یک دفعه بپوش توی مهمونیا بزار سورپرایز بشه

به جون مامانم به خدا قسم این کارم کردم فردا مهمونی در زده با کیسه خرید اومده تو جفتشو خریده اورده نشونم میده میگه رفتیم برا دخترم امروز خریدیم 

بخدا همه راها رو رفتم بالاخره می بینه تو یه ساختمونیم خود لباسم پیدا نکنه نزدیکترین چیز بهشو پیدا می ...

مگه باهم از خونه در میاین !!هروقت رفتی بیرون برو ماشین عوض کن که معلوم نباشه چیپوشیدی نزدیکه خونه هم در بیار قدیمیه رو بپوش.جوری برنامه تو تنظیم کن که جاریه رو نبینی تو ساختمون 

ببین 

یبار یه لباس رو قایمکی بخر بیار نشونشون نده بپوشش تو مهمونی 

بعددد اگر دیدی مهمونی دیگه همین شکلی خریدن یا درست کردن 

بلنددددد که همه بشنون بگو من اینقدرررر خوش سلیقمم که فلانی و فلانی همیشه از روی لباسای من کپی میخرن بعد بخند اشاره بزن به لباس اونا بگو ببینید 

یا سریع یه عکس از اون لباس نشون بقیه بده بگو نگاه کنید مثل همینه 

بهشون برمیخوره بلاخره

ببین اونا رو نمیتونی کاریشون بکنی . خدا بزنه پس کله شون . ولی با همسرت باید صحبت کنی . بگی تا باشه ق ...

ببین شوهرم حق داره یه بار دو بار نیست من همیشه خدا لباسام رنگ و طرح مال ایناست می بینه ناراحتیمو تو جمع به در میگه دیوار بشنوه بلکه حیا کنن مشکلم شوهرم نیست مشکلم اینه خودمم خجالت میکشم یه لباس نیست بگم اشکال نداره من این یه لباسمو نمی پوشم به خدا قسم همه لباسامه 

شما میگی ساده بپوش منم اونم پوشیدم بازم تکرار کردن حتی تاب و شورتک  تو خونگیمم با لباساشون جفته حتی لباس مجلسیام 

تا تو زندگیم نباشید واقعا نمی دونید چی می‌گم 

انگار پولمو میریزم اشغالی هر بار 



مگه باهم از خونه در میاین !!هروقت رفتی بیرون برو ماشین عوض کن که معلوم نباشه چیپوشیدی نزدیکه خونه هم ...

تویه  خونه ایم با جاریمم فامیل نزدیک هم اینطوری فامیلیم هم اونطوری تو یه ساختمونم زندگی می‌کنم هیچ راه نجاتی ندارم ازشون 

میدونی چطوریه هر لباسی که نو میخرم می‌خوام به چند باری حالشو ببرم اونو می‌خرن انقدر می پوشنش که دیگه بعدشم من نمی تونم بپوشم انگار مال اونا رو پوشیدم تو لحظه خجالت می‌کشم باهاشون ست باشم داغ پوشیدن لباس مجلسیام و لباس مهمونیو بیرونیم به دلم مونده خداشاهده

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز