الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
من بخاطر باز شدن دهانه رحم دکتر استراحت نسبی داده ولی چون کسی نیست مجبورم پاشم دیشب مادرشوهرم اومد خونمون که هم اگه کاری دارم انجام بده و یه مقدار وسایل واسمون بیاره ولی دارم دیوونه میشم به شوهرم گفتم بعد زایمانم نمیخوام کسی بیاد 🤣انگار روال خونمون در رفته همش ایراد میگیره به سوراخ دیوار گیر میده به غیر اونم من همیشه با شعله کم آشپزی میکنم از اینکه روغن بپاچه بدم بیاد انقد با شعله زیاد آشپزی کرده کل آشپزخونه چرب شده الان برن باید کل آشپزخونرو بریزم تمیز کنم
فقط 13 هفته و 3 روز به تولد باقی مونده !
1
5
10
15
20
25
30
35
40
تاریخ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ بیبی چکم مثبت شد 🥰۱۴۰۴/۰۳/۰۳ جواب آزمایشم با بتا ۱۶۰۰ مثبت شد مامان جون نمیدونم دختری یا پسر ولی منو بابا عاشقانه دوست داریم و از حضورت خوشحالیم 😘۱۴۰۴/۳/۳۱ رفتیم سونوگرافی خدارو شکر قلبت تشکیل شده بود😍۱۴۰۴/۰۴/۱۸ واسه اولین بار صدای قلب کوچولوی شنیدم 🤩۱۴۰۴/۴/۲۳ رفتیم انتی بابا کلی ذوق کرد از دیدنت و توهم حسابی شیطنت و دلبری میکردی دستای کوچولوت تو دهنت بود و دکتر احتمال داد یه پسر ناز باشی😍۱۴۰۴/۵/۲۰ اولین ضربهات مثل نبض حس کردم عشق مامان 🥰۱۴۰۴/۰۶/۰۵ رفتیم آنومالی ماشاالله خیلی شیطونی مامانی همش داشتی میچرخیدی دوست داشتم ساعتها به صفحه مانیتور نگاه کنم و ببینمت خانم دکتر گفت یه پسر نانازی 🥰۱۴۰۴/۰۶/۱۳ اولین خریدت کردیم دوتا زیر دکمه کوچولو بابا همش میگه این خیلی برات بزرگه 🤩۱۴۰۴٫۰۷/۰۲ وقتی بابایی دستش رو شکمم بود یه لگد محکم زدی بابایی کلی خندید و ذوق کرد برات ❤️ ۱۴۰۴/۰۷/۰۳ پریشب با دیدن خون یه شوک بهم دادی مامانی اونجا احساس کردم یه تیکه از وجودمی و چقدر بهت دلبستم من گریه کردم و بابایی خیلی نگرانت بود رفتم دکتر و گفت نیم سانتی دهانه رحم باز شده و باید استراحت کنم 😢۱۴۰۴٫۰۷٫۱۵ امروز اتفاقی فهمیدیم بابایی از یه آهنگ خارجی خوشش میاد توهم خوشت میاد و هروقت اون آهنگ میذاریم کلی تکون میخوری منو باباییم دستمون میذاریم رو شکمم و دوتایی از شیطنتات کیف میکنیم راستی اسمتم انتخاب کردیم قلب مامان ❤️
من بخاطر باز شدن دهانه رحم دکتر استراحت نسبی داده ولی چون کسی نیست مجبورم پاشم دیشب مادرشوهرم اومد ...
از کثیفی خونه که نگم برات نصف حال بدم به خاطر رعایت نکردن تو چند ماه قبله که پله میشستم رخت خواب بلند میکردم وقتایی که درد داشتم استراحت نداشتم لطفا بزار برای بعد زایمانت من که بغض گلوم گرفته از کثیفی خونه و ناتوانی خودم و همسر بی خیال به تمیزی کثیفی ولی چه کنم مجبوریم یه تحمل شماهم کار منو نکن که استراحت مطلق نشی اونجا خیلی برات سخت تره
از کثیفی خونه که نگم برات نصف حال بدم به خاطر رعایت نکردن تو چند ماه قبله که پله میشستم رخت خواب بلن ...
منم خونم کثیف یکم مثلا کمد کابینت این چیزا دیروز شوهرم قبل اومدن مامانش تمیز کاری کرد جارو زد گردگیری کرد بالکن شست خدایی خونه شد مثل دسته گل ولی مادرشوهرم امروز اومد گیر داد بذار من فریزر بریزم بیرون نمیدونم کابینتت چقدر کثیف به شوهرم گفتم توروخدا نذار مامانت بره سر وقت اینا 🥲آدم ایراد گیر حوصله ندارم مثلا از دیشب اومدن هی میگه فلان چیز چرا این جاست فلان چیز چرا این مدلی وا گردو ندارین برنجتون چرا خوب نیست گفتم الان یخچال و فریزر ببینع دیگه ول نمیکنه انقد ایراد میگیره به خدا بدتر سردرد شدم انقد گیر میده به اینور اونور الآنم آشپزخونرو مجبورم تمیز کنم چون انقد شعله گاز زیاد کرده کل آشپزخونه با روغن یکی شده
فقط 13 هفته و 3 روز به تولد باقی مونده !
1
5
10
15
20
25
30
35
40
تاریخ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ بیبی چکم مثبت شد 🥰۱۴۰۴/۰۳/۰۳ جواب آزمایشم با بتا ۱۶۰۰ مثبت شد مامان جون نمیدونم دختری یا پسر ولی منو بابا عاشقانه دوست داریم و از حضورت خوشحالیم 😘۱۴۰۴/۳/۳۱ رفتیم سونوگرافی خدارو شکر قلبت تشکیل شده بود😍۱۴۰۴/۰۴/۱۸ واسه اولین بار صدای قلب کوچولوی شنیدم 🤩۱۴۰۴/۴/۲۳ رفتیم انتی بابا کلی ذوق کرد از دیدنت و توهم حسابی شیطنت و دلبری میکردی دستای کوچولوت تو دهنت بود و دکتر احتمال داد یه پسر ناز باشی😍۱۴۰۴/۵/۲۰ اولین ضربهات مثل نبض حس کردم عشق مامان 🥰۱۴۰۴/۰۶/۰۵ رفتیم آنومالی ماشاالله خیلی شیطونی مامانی همش داشتی میچرخیدی دوست داشتم ساعتها به صفحه مانیتور نگاه کنم و ببینمت خانم دکتر گفت یه پسر نانازی 🥰۱۴۰۴/۰۶/۱۳ اولین خریدت کردیم دوتا زیر دکمه کوچولو بابا همش میگه این خیلی برات بزرگه 🤩۱۴۰۴٫۰۷/۰۲ وقتی بابایی دستش رو شکمم بود یه لگد محکم زدی بابایی کلی خندید و ذوق کرد برات ❤️ ۱۴۰۴/۰۷/۰۳ پریشب با دیدن خون یه شوک بهم دادی مامانی اونجا احساس کردم یه تیکه از وجودمی و چقدر بهت دلبستم من گریه کردم و بابایی خیلی نگرانت بود رفتم دکتر و گفت نیم سانتی دهانه رحم باز شده و باید استراحت کنم 😢۱۴۰۴٫۰۷٫۱۵ امروز اتفاقی فهمیدیم بابایی از یه آهنگ خارجی خوشش میاد توهم خوشت میاد و هروقت اون آهنگ میذاریم کلی تکون میخوری منو باباییم دستمون میذاریم رو شکمم و دوتایی از شیطنتات کیف میکنیم راستی اسمتم انتخاب کردیم قلب مامان ❤️