خیلی وقت بود دیگه از مزاحمتای خیابونی خبری نبود امروز بیرون بودم ساعتای ۲ونیم ظهر برگشتم خونه یه مسیر ۵۰۰متری تا خونه رو پیاده اومدم یه موتوری ک مشخصم بود معتاده افتاد دنبالم و تیکه پرونی من کلا ادم ترسویی نیستم و حقیقتا نترسیدم ولی مطمینم اگه خواهر کوچیکترم بود بدجور میترسید
و خودشو از استرس گم میکرد شایدم گریه میکرد
چرا باید یه نر انقد بیشرف باشه ک امنیتو هم دریغ کنه از یک زن یه لحطه تصور کنه اگه مادرو خواهرش بودن و یکی مزاحمشون شه چی؟؟؟
کاش نسل این نرای مزاحم منقرض شه
و اینکه اون مزاحمم تا در خونه اومد دید من توجهئ نکردم و بی تفاوت رفتم تو خونه اونم سیکشو زدو رفت کثافت