کنم دیشب وپریشب مست بود از بوی گند عرق و سیگار و پاهاش حالم بهم میخوره، یه مسواک نمیزنه یه محبت نمیکنه لش میکنه میخانه نمیدونم کجا میره ،خ ارض میکنه عصبانی بشه یه حرفایی میزنه که رو سنگ بزاری آب میشه من خاک برسر وقتی نمیتونم جدا بشم راه به راه بهم تهمتای زشت و خیلی بد میزنه محبت نمیبینم هیچ حسم ارضا نمیشه باید سرمو مثه خربندازم پایین مادری کنم چون مادرم دلم نلرزد کاری نکنم که بهم ج نگن متاسفم واسه خودم و این کشور ضد زن