2777
2789
عنوان

زندگی برام خیلی سخت شده

88 بازدید | 10 پست

نمیتونم به ورژن قبلی خودم برگردم خیلی داغونم از هر لحاظ هعی میخام گذشته رو شروع کنم از اول شروع کنم باز یه موقع هایی یادم میاد چی به سرم اومده داغون میشم بهم به خودم میام میبینم همین جور با خودم دارم حرف میزنم و گریه میکنم ،اون موقع که بهترین دوران زندگیم بود حامله بودم با همسرم دعوای بدی کردیم ولم کرد رفت خونه مامانش حتی کار به چاقو کشی کشید اما باز به وجود همه اونا برگشتم سر خونه زندگیم داغونم می‌کنه هنوزم که هنوزم دخالت های خانواده اش هست هنوزم که هنوزه دست برنداشته از دهن لقیش فقط به خاطر پسرم زنده ام فقط به امید اون ادامه میدم فقط تنها آرزوم اینه همون طور که نادر شوهرم ،همسرم رو ازم گرفت دعا جادو کردش که فقط حرف خودش رو گوش کنه پسرم رو اون طوری نکنه بذاره پسرم برای خودم بمونه وابسته خودش نکنه ،از طرفی فشار اقتصادی با ماهی ۲۰ تومن در آمد که ۳ تومنش می‌ره به قسط و وام چیزی نمیمونه تا آخر ماه برامون خیلی زندگی سخت شده برام

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خونه و ماشین از خودتون دارید؟کارمندین؟تو بارداری چاقوتون زد؟

خونه واسه پدر شوهرم هست و اونم شریکهذقعلا داده بشینیم ماشین دارین شوهرم کارگره 

روی بابام چاقو کشید 

خاک برسر این مادرشوهرا که تو زندگی پسراشون اینقدر دخالت میکنن باوو بسه اینقدر حسادت ،فضولی میخوره جادوهات تو زندگی خودتونا .جاریا هم گوش کنین تو کار جادو طلیم باشی کلات پس معره کست زندگیت پا در هواس آخرشم باعی باید کنی بازندگی دلخواهت 

وقتی یه جاری ازتو ن سر تره یا با خانواده شما کامالا متفاوته وحسادتتون گل میکنه نرین براش دعا بگیرین خاک برسرتون میشه .تا کی میخوای دعا درست کنی جادوگرا بای میکنن با زندگی شون

فک کنم شوهرتون را خیلی دوست دارین که با همه این مسایل بازم کنارشید

پسرمو دوست دارم آبرومو دوست دارم نمیخام دشمن شاد باشم شاید نزدیکانم روحشون خبر نداشته باشه که چیا من تحمل کردم اما از درون دارم میمیرم خسته شدم 

وقتی یه جاری ازتو ن سر تره یا با خانواده شما کامالا متفاوته وحسادتتون گل میکنه نرین براش دعا بگیرین ...

مادر شوهر منم خیلی دستش تو دعا جادو هست باور دارم که همسرم رو دعا جادو کرده میترسم پسرمم مثل همسرم بکنه بزرگ ترین آرزوم اینه پسرم مثل همسرم نشه همین

پسرمو دوست دارم آبرومو دوست دارم نمیخام دشمن شاد باشم شاید نزدیکانم روحشون خبر نداشته باشه که چیا من ...

عزیز این فکرا الکیه همین مردمی از زبونشون میترسی تو مراسم ترحیمت دور از جون تو اصلا براشون مهم نیست غذا مهم تره الکی خودتو اینجوری صانع نکن پسرتم شک نکن زن بگیره سالی به بار بهت سر میزنه به فکر سلامت روانت باش‌و جسمت

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792