من بعد دارو دکتر باردارشدم بعد دوسال بعد نزدیک یک سال هست جاریمم عروسی کرده بعد حس می کنم ازوقتی شکمم اومده جلو حسودی میکنه چون تاحالا به دسشویی فرنگی من گیر نمیدادن الان دوهفته هست میگن تانکنید بذارید کنار دستشویی توالت رو مادرشوهرمم بخاطر اونا دستشویی رو میذاره حموم منم سختمه ماه های اخرمه ماه هشتمم به امید خدا دوماه مونده بعد سخته برام دستشویی رو بردارم هردفعه ببرم بذارم دستشویی چیکارکنم ا دست جاریم وشوهرش من!
بعدشم مادرشوهرم هربار میگه مارال خونه تنهاست توهم اومدی شهرمون بروخونه ما مارال تنها نباشه بهانه میاره نمیاد الانم عروسی که دعوت نیست الکی به مادرشوهرم گفته دعوتم که پاشه بره عروسی