من خونواده .شوهرم و خود شوهرم زبانی هستن یعنی خیلی اهل زبون هستن دوستی ها محبت عشقشون همش در حد زبون هست حس میکنم چیزو از دل و با وجود دوست ندارن البته بجز خونواده خودشون...ولی من برعکس تو خونواده تنها بودم همه چیزو با گوشت و پوست و خون درک میکنم و خیلی دلی حرف میزنم و کار میکنم ...چیکار کنم باعث میشه مدام مسخره ام کنن برچسب بهم بزنن و دستم بندازن...ترکیب سمی هست