من دقت کردم کلن اینجوریه حس میکنم موذب میشه صحبت میکنه 😕😐ما تو یه ساختمون اومدیم تازه داریم با خانواده همسرم زندگی می‌کنیم رابطه منو خانوادش خوب نیس اونا بی‌احترامی کردن من ازشون فاصله گرفتم ولی بخاطره اینکه همسرم شرایطو درست کنه اومدیم اینجا به همسرم میگم برو به مادرت سر بزن نمیره چون من نمیرم خیلی سادست حس میکنم بخاطره من یذره خودشو سر سنگین میگیره ولی از دستش در میره باز شل میکنه انگار دلی نیست بعد بی‌حرمتی هاشون بازم میخواد من برم ولی نمیگه 🤦♀️دیشب از بیرون اومدیم ما دست پدرشوهرم ۶ تومن پول داشتیم ک دیشب فقط ۳ تومن داد بعد تو ساختمون سرمون داد زد گف باید بیاد کار کنه شوهرمم نتونست حرف بزنه هیچییییییییی نگفت سرشو انداخت پایین منم گفتم چیزی بگم بد میشه ما خودمون شرایطمون خوب نیس خیلی حرص میخورم ک شوهرم محکم نمیتونه حرف بزنه و حقشو پس بگیره پدرشوهرمم گف تو نیای ب مادرت سر بزنی از چشم زنت میبینن شوهرم سکوت کرد منم نمیخوام برم خونشون چون بی‌احترامی کردن یبار نیومدن از دلم در بیارن آخه با چه رویی برم حس اضافی بودن دست میده بم چیکار کنم شوهرم یاد بگیره یخورده قوی و محکم باشه کمتر بهمون بی‌حرمتی شه....... بهش میگم بی‌عرض ای شاید تغییر کنه سکوت میکنه سرشو میندازه پایین عادت کرده تو سری بخوره😮💨😕
برادر دیگه داره ؟اصولا اون پسرا از حقشون دفاع میکنن این دیوار کوتاه تر شده
خب بيشترين اشتباهن اين بوده رفتين اونجا.
ميخواي شوهرت درست سع بايد با هر سختي ميرفتي جاي ديگه
يكم سخني ببشتري ميكشيد ماخوادگاع زندگي درستش ميكرد.
ديگه پسر متأهلي ك ميره زير چتره پدرش توقع عرضه نداشتع باش ازش
تو هیچی نگو بزار خودشون حلش کنن
به رابطشون کاری نداشته باش حتما شوهرت طلاح میدونه سکوت کنه
خودتم نرو محلشون نزار شوهرتم یه روزی به خودش میاد تو حرص نخور
عزیزم آخه ما شرایطمون اوکی نبود بعدم شوهرم ا قبل قول اینکه ما بریم اونجا رو داده بود بم گف دستم یخورده باز شه میریم چون اجارمون رف بالا بعدشم بم قول اینو داده بود ک کسی حق نداره بت چیزی بگه ازین جهت خیالم راحته ولی پشت سرم تو اون خونه حرفه و شوهرم از حق خودش نمیتونه دفاع کنه ازین بابت بی‌حرمتی هاشون بیشتره
اخه سکوت تا کی
اینا بیشتر تو سرمون میزنن عزت نفس نداره
با سکوتش بیشتر مقصر دیده میشیم و از طرف دیگه من کوچیک میشم چون شوهر ب چشم تو سری خور دیده میشه
من ک جلو چیزی نمیگم ولی حرصم میگیره سنگین حرفشو نمیگه مظلومو تو سری خور میگیره خودشو
هوف موندم چیکار کنم 😮💨ب شوهرم باشه فقط میخواد از خودگذشتگی کنم
راستش
در میزنن من درو باز نمیکنم تا وقتی شوهرم هست خودش باز میکنه البته روزایی ک رو روال نیستم اینکارو میکنم چون تازه اسباب کشی کردیم وسایلا کف خونست خسته میشم سرو وضعم خوب نیس
مادرشم نمیاد اصن حتا برا کمک ن خواهرش اومد ن مادرش خودم بودم فقط اونا توقع دارن بی‌احترامی میکنن چون بزرگ ترن ما دوباره بریم سمتشون 🤦♀️
مردا همه همینن هیچی نمیگن به زنشونم که بی احترامی کنن لال میشن همینکه تو باهاشون در ارتباط نباشی ارومتری این خیلی مهمه اونم یه جایی صبرش میترکه دفاع میکنه صبور باش هی خودتو عذاب نده خونسرد باش تا اونا بسوزن
اشتباه شما اینه سر زنشش میکنین به جای سرزنش عزت نفسش رو بالا ببرید هیچ وقت نگید بی عرضه جلوی خانوادش هم بیشتر بهش احترام بزار حقتون رو هم خودت بگیر نذار بی احترامی کنن وخودتون بی احترامی نکنین
