خیلی طول کشید تا بفهمم کاری که خوشایند من نیست لزوما غلط نیست. انتظاراتی که از آدمها دارم هم لزوما درست نیست و اساسا من جای حق ننشستهام که متر و معیار درست و غلط باشم. این در ظاهر خیلی ساده به نظر میرسه ولی هم دهن من سرویس شد هم دهن زندگی تا من اینو بفهمم🙃
خبر خوب این ست که روزی کسی می آید.در میان روزهای خاکستری تان!
دست هایتان را خواهد گرفت!
گرمتر.صمیمی تر.و هزار بار عاشقانه تر.
کسی ک شبیه به آفتاب بعد از یک
روز برفی، به تن روزهای سردتان میچسبد.
کسی می اید از جنس محبت که مرهم تمام دردهایتان
میشود وتمام ترس و
کابوس هایتان را در آغوش ارامش حل خواهد کرد.
کسی خواهد آمد برای ساختن دوباره ی
شما که من آن شخص را معجزه ای از
،طرف خدا می نامم.