2777
2789
عنوان

سلام خانومای متاهل یسوال

391 بازدید | 24 پست

من همسرم کلا چن خاهر نداشته تک پسره اختیار دار خونشون بوده و کمک مادرش اشپذیشم خیلی خوبه با اینکه هم خانوادش وضعشون خوبه هم خودمون خداروشکر خوبه بعد ازدواج دیدم حواسش به همه چی مخصوصا تو یخچال هست وقتی مهمون دعوت میکردم اوایل هرچی دوس داشتم میپختم در قابلمه و باز میکرد میگفت زیاد ریختی یا مرغ ریختی تو سوپ چراگوشتم ریختی یا نسبت به مواد غذایی ک تومهمونی های خانواده خودم میدم خیلی حساسه چندبارم بروم زده من باهاش دعوا کردم یا کارتشو میده خرید میکنم میپرسه این چقد اون چقد یوقتا یادم نمیمونه منم تبدیل شدم به زن حساس قبل مهمونیا باهاش هماهنگ میکنمم چی بذارم تو مهمونی مادرم خانوادم یچی بیشتر از چیزی ک هماهنگ نکردم میخورن استرس میگیرم اما براخانواده خودش اینجوری نیس خیلی اضطراب دارم خودش میگه دیگه کاری ندارم نترس دیگه اما من مونده تو ذهنم

ای بابا

رنج دانستن دمار از جان انسان میبردخوشبحال بی خیالان،جاهلان ،خوش باوران….سوال پزشکی داشتین پاسخگوهستم…اما مشاوره کنکور نه🙃هرکی ازم سوال پرسید جواب گرفت برا دوتا دسته گلام ارزو سلامتی کنه و یه صلوات بفرسته براشون برای ظهوراقا هم یه صلوات جمعا سه صلوات❤️🙏🏻🌺

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

بااینکه سوالی نداشتیاما بنظرم اشپزی رو بذار ب عهده شوهرت خودش یروزی خسته میشه

میگم چرا اینقد میترسم راهش چیه چکارکنم بخدا ترسم جوریه تپش قلب میگیرم نه نداریم نه بیپولیم اما خانوادم میان خونم استرس میگیرم

میگم چرا اینقد میترسم راهش چیه چکارکنم بخدا ترسم جوریه تپش قلب میگیرم نه نداریم نه بیپولیم اما خانوا ...

ترستو خودت پیدا کن ماک نمیدونیم عزیزم پرو پیش تراپیست منم یمدت داغون بودم دارو میخورم ارومم. 

رو خودت کار کن بخودت بچسب ذهنتو اروم کن هیچی تو دنیا باارزش تر از اعصاب نیست 

❤ متاهل❤

شوهر منم دقیقا همینه یه دعوای اساسی تو یکی از مهمونیامون باهاش کردم گفتم دیگه پاشو تو آشپز خونه نذار ...

منم اتفاقا دعوا اساسی کردم یبار به باباش گفتم گوشتای تو یخچالو میشماره خجالت کشید تایچی تموم میشه تو خونه میگه بگو بخرم منم تامیگم میگه تموم شده؟میگم اره خوب خوردیم تموم شده ندادم بابام که 

منم اتفاقا دعوا اساسی کردم یبار به باباش گفتم گوشتای تو یخچالو میشماره خجالت کشید تایچی تموم میشه تو ...

خیلی بدع اینجوری طوری جوابشو بده دیگه روش نشه اینجوری حرف بزنه

لطفا لایک ننمایید🗿
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792