اونایی ک حالشون خیلی بده

منم راهنمایی میکنی عزیزم

جانم بتونم حتما

چن سالته

تقریبا هم سنیم گل ،چون پریودی بیشتر حالت گرفته شده از این موقعیت اینو یادت باشه اول،چهار سال جدا شدی و فک میکنی از لحاظ روحی امادگی ادم جدید داری

من نمیخوام به زندگی محدود فکر کنم،،حس میکنم هعی

درگیر نباشیم و رها بهتر جذب میشه موقعیتها،،درسته

حق میدم خانواده استرس دارن،،میگن موقعیت و سنت

خواستگار شاید بهتر نیاد

تاپیکا خودت قفل بودن،با این ادم حرف زدی،ببین تو سن ما معیارا فرق میکنه،ی وقتا طرف ظاهرا خیییلی تاپ و خوبه ولی ما بهش حس خوبی نداریم از اون ورم میگیم نکنه باهاش ازدواج کنم ولی اون حس نباشه اصلا،باهاش حرف زدی ؟؟

اره ح ف زدم،،پیام هم دادیم،،قراره دوباره از نزدیک تنهایی 

ببینیم

دقیقا میترسم تو زندگی اون حس نباشه،،،ولی انگار حرف

خانواده اینه ،که نمیشه به حس فقط اکتفا کرد،،نمیدونم

واقعا چی درسته چی غلط

ببین حالات روحی خودت،بلاتکلیفیت،زخمات،تجربه هات همش موثرن،اگر طبق تجربم بخوام بگمت خییییلی بهتره باهاش بحرفی،وقت بگذرونی،بیرون بری،وقت بدی بهش ولیییییییی ب دور از حس اجبار و استرس و فشار خونوادت،قرار نیس ب زور بری سر سفره عقد،یهو بین این رفت و امدا شاید چیزی گفت،رفتاری کرد دلت لرزید یا ن بدتر حست بد شد و این دفعه تصمیم گیریت راحت تره،پس زمان بده و بیشتر وقت بگذرون،ترجیحا  چت ن،تلفنی حرف بزنین و بیرون برین بهتره

کااااملا درکت میکنم داشتم تجربه شو،بیخیال حرف خونواده بشی بهتره برات ،ب حس خودت توجه کن ولی با درنظر گرفتن همه جوانب یعنی زمان دادن البته با ارامش روان ن با نگرانی و...

درسته ،ولی خانواده یه جورین که یه بار رفتم بیرون

میگن ایرادی نگ فتی ،حالا جواب بده،اینکه مدت زیاد

بیرون بریم و اینا  ،،میدونم تحمل نمیکنن،،واسه همین

میخوام دیدمش اگه به دلم ننشست نه بگم،،بدبختی

میگن علت بگو این که دلم نیست نشد حرف،موقعیتتو ببین

مممنونم عزیزم به حرفام گوش دادی،انشالله بهترینها برات

رقم بخوره ❤️

ببین ما تو سنی هستیم ک باااااید الویتمون خودمون باشیم،پدرمادر تا ابد نیستن بدبخت بشیم بدتر اذیت میشن پس پافشاری کن سلیطه شو حتی بگو نیاز ب اشنایی بیشتر دارم،وقت بذارین جفتتون تلفنی بیشتر حرف بزننی بشین چیزایی ک مدنظرت بنویس برات مهمه ازش بپرس لاب لای این سوال و جوابا دل قرص تر میشی