تمام کارای خونه باهامه
مامانم فوت شده 
بابام وآبجیم اصلا درکم نمیکنن کنکور دارم یعنی به خاطر لطف اینا سال پیش که از مدرسه میومدم میگفتن ناهاردرست کن شام درست کن وقت سرخاروندن نداشتم کنکور قبول نشدم
امسال پشت نشستم ول نمیکنن میگن سال اول قبول نشدی امسالم نمیشی خواهرم ازدواج کرده اما همش بهم دستور میده همش خونه ماس بابامم بدترازاون همش طعنه میزنن الان صبح پاشدم واسشون ناهاردرست کردم دیگه غرغر نکنن 
بابامم داره زن میگیره اصلا هم به دردنمیخوره چن مدت دیگ بااون باید بحث کنم 
دلم میخواد تو خواب قلبم ایست کنه بمیرم نمیتونم این همه مسئولیت وسختی روتحمل کنم
شما بگین چیکارکنم؟ای کاش مامانم بود اون همیشه به درسم اهمیت میداد