رفتیم عکاسی وقتی رسیدیم باغ که عکس بگیرم شوهرم گفت شنلتو در نیار با فیلمبردار خانوم عکس گرفتم شوهرمم تا اخر اخم کرد منم اشکم در اومد اخرش جلو فیلمبردار بعدش شوهرم گفت شنلتو در بیار
این در حالی بود که واسه عقدم هیچ ایرادی نگرفت حالا غیرتش گل کرده
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.