من الان پشت کنکوری هستم تو این پروسه کنکور خیلی برام سخت گذشت از این جهت که من به شدت کمالگرام
از جهت خانواده که حمایتم نمیکنن یعنی اینجوری که مامان بابا من فلان چیز ثبت نام کنم اوکین خو ولی خودشون پیش قدم نمیشن که مثلا کلاس ثبت نام کنن یه کتاب بگیرن بدن دستم اصلااااااها پول کلاسارم مثلا با شرمندگی ازشون میگیرم خو یعنی نمیگن بیا کلاس ثبت نام کردی اینم پولش
از طرفیم به شدت حساسن جوری که خودشون رشتمو انتخاب کردن الانم دانشگاهمو و . .
در صورتی که خواهرمو همیشه بهترینها براش بود همیشه و میگفتن چون اون بزرگتره همیشه محبوب بود و خیلی حمایتش میکردم مخصوصااااااااا تو دوران کنکور از هر چی که بگیری
از این حرصم میگیره توقع زیادی دارن باید همونی بشه که اونا میخوان ولی اصلا یه قدم برنمیدارن واقعا این چیز زیادیه تا خودم نگم انگار نه انگار
از یه جهتم که خالم رو مخه کلا میاد خونمون حالمو بخاطر کنکور میگیره با دخترش
الانم میدونم باید خواب باشم ولی واقعا یهو منفجر شدم و گریه کردم گفتم بنویسم شاید من توقعم زیادیه