۳ ۴روز پیش عروسیمبود خیلی تنها شدم دارم میمیرم قلبم میگیره از تنهایی من ی خانواده شلوغ پر جمعیت داشتم الان شدم تنها شوهرم شب تا شب سرکار میادم میره میخوابه حس افسردگی گرفتم خیلی تنهاام در روز چند بار بغضم میترکه
خانپادمم آدمی نیستن ک دوست داشته باشن برم اینجورین ک با دعوت باید بری
ی داداش کوچولو دارم جونم بهش وصل بود نمیبینمش حالم بده