آقای محمد حجازی قصهشون با استغفار از سال ۱۵ شروع میشه من سالها رو به میلادی میگم برای اینکه شما هم میدونید من خودم خارج از ایران زندگی میکنم و یکم محاسبه سالها به شمسی برای من سخته ولی سال ۲۰۱۵ میلادی دقیقاً ۱۰ سال پیش هستش ایشون به بنبستی خوردن در زندگیشون تجارت داشتند و در این تجارت مجبور بودند که قرض های رو از اطرافی بگیرم و اون اطرافی که بهشون قرض میدادن نزول خور بودند و ایشون برای اینکه میخواستش که تجارتش رشد و پیشرفت بکنه مجبور بود که اقدام به این کار بکنه ولی میگه که اصلاً برکتی در مالش نبود که هیچ قرضهاش متراکم شدم بیشتر شدن و اوضاع مالیش وحشتناک شدن که دیگه از اون موقع شروع کرد از کاری به کار دیگه رفتن شغلهای مختلفی عوض کرد و در عین اون حال یکی از فرزند دو تا از فرزندانشون میخواستش که به ازدواج بده دختری و پسری دختر و دو سال پیش دو سال قبل از اون سری اول استغفارشون ازدواج داده بود به زور از لحاظ مادی و این مسئله براش گرههای ماده زیادی به وجود آورده بود و پسرش رو هم میخواستش که زن بده در خود سال ۲۰۱۵ که گفت یک قطعه زمینی داشتند این زمین رو فروخته و حاصل اون زمین ۱۰۰ هزار دلار بوده که ایشون میگن از این سطح هیچی نموند برای کسی نموند فقط صرف این شد که اون برههای پولی که با نزول قرض گرفته بودو ببنده و هیچ برکتی از اون پول ندید و در نتیجه عدد زیاد افرادی که از ایشون بدهکار بودن یا ایشون بهشون بدهکار بود خیلی زیاد بود و قرضهاشون خیلی زیاد بود به ۸۰ هزار دلار رسیده بود میزان قرض داشت و از همه جا به بنبست خورده بود این اولین مورد دومین مورد این بود که نمیتونست که این پسرش رو بده مورد ازدواج پسرش به خاطر امور مادی سختش واقعاً به بنبست خورده بود این شماره ۲ شماره ۳ دختر ایشون که دو سال و نیم بود ازدواج کرده بودند مشکل خیلی بزرگی داشتند دختر ایشون دچار سحر در چادر و طلسم بزرگی شده بودند طوری که هیچ علاقه و میلی این دختر خانم به همسرش نداشت و در نتیجه این دو نفر یعنی خود دخترشون و همسرش مثل دو نفره غریبه زیر یک سقف زندگی میکردند و مشکل از خود دختره بود که هیچ کینه و نفرتی نسبت به همسرش نداشت و با اراده کامل خودش ازدواج کرده بود ولی اصلاً نامفهوم بود که چرا این حس را نسبت به همسرش داره چرا هیچ کششی نسبت به همسرش نداره و از خوش شانسی اونا بود که همسرشون انسان خوب انسان متقی بود و تونسته بود که این دخترو تحمل کنه و این همسر دخترشون به آقای محمد حجازی مشکل رو تعریف نکرده بود اما ایشون از راه زنشون و از راه خانواده به مشکل دخترشون پی بردن که این مسئله هم براش وحشتناک بود نمیدونستش که دخترش چرا این اتفاق سرشون اومده نمیدونستن که سحر و طلسم و چیزی هستش و از یک طرف دیگه از چشم بستگان و تمام فک و فامیل افتاد برای اینکه همه اونو به عنوان یک انسان بدبخت بیچاره کار نبللت یعنی کار بلد نیست میدیدم اونو به عنوان انسانی میدونن که اصلاً تدبر و خاصیتی در کار کردن نداره و اونو به عنوان به چشم یک انسان عقب افتاده از زندگی و همه چیز میدیدند اونو به عنوان انسان بیعرضه میدیدند که ایشون به شدت زیر فشار قرار گرفته بود تا اینکه و دنبال چارهای میگشت تمام درها روش بسته بود و اینکه نمیدونست باید چیکار کنه کجا بره از کجا شروع کنه تا اینکه یک روز از جایی شنیده بود که خداوند متعال به مستغفرین اجر ویژهای میده و گره از کارشون باز میکنه ایشون تا همین حد فقط این مسئله رو شنیده بود که این مسئله و ذکر استغفار از اینجا بود که به قلبشون چنگ زده بود و از این لحظه تصمیم گرفته بودند تصمیم گرفتند که حتماً و باید و شاید باید برن دنبال و استغفار و شروع کنند قبل از استغفار ایشون نماز خون نبودند همونطور که خودش گفت گفت ولی به ظاهر من حرام و حلال همه چیز رو رعایت میکردم اما در تنهایی و در جمعها مثل همه گناهکار بودم گناهایی داشتم در پنه خفا گناهانی داشتم واضح و در جمعها و نماز خون آنچنانی هم نبودم که توبه کامل کردم مقید به نماز اول وقت شدم و شروع کردم استغفار کردن به عدد زیاد برای نمازم ایشون تا امروز تقریبا ۲۰ دقیقه قبل از اذان وارد مسجد میشه و منتظر اذان گفتن میشه تا اینکه به محض اذان گفتن اولین کسی باشه که نماز بخونه قیام شب هم به برنامهشون اضافه میکردند که نماز شب رو کامل میخوندم و علاوه بر نماز شب نمازهای مستحبی دیگری که مذهب اهل تسنن برادران مادر اهل تسنن ذکر شده ذکر دارم انجام میدادند که کلاً به ۲۰ به ۲۰ رکعت نماز شب میرسید این از این و اینکه مستغفره در اظهار شدند درس هر استغفار میکردند از خواب و آب و غذا و همه چیز میزدن و فقط در حال استغفار کامل شدند و اینکه در وقت استغفار بود که مشکل دخترشونم به گوششون میرسه که قیام شب رو طولانی
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
تر میکردند تعداد رکعات نماز را هم شروع کردند طولانی و بیشتر و بهتر خوندن و با اشک و تضرع به خداوند متعال برای دخترشون دعا میکردند استغفار آقای محمد حجازی به ۳۰ هزار بار در روز رسید به همون واژه و تکنیکی که ما در اول یاد گرفتیم از استغفرالله استغفرالله استغفرالله و اینکه بعد از اینکه این عدد در زندگیشون جا افتاد این عدد استغفار شروع کردن به خوندن سوره بقره که اول یک مرتبه میخوندم بعداً دو مرتبه بعداً سه مرتبه در روز و برای همین تمام کارو و بارشون رو گذاشتم برای استغفار یعنی حتی همچین فعالیتی در مورد کار بیرون از خونه انجام نمیدادند و برای اینکه ایشون پسرهایی داشتند کارهای بیرون از خونه و رزق و روزی رو به پسراشون موکول کردن و وقتشون رو اون موقع کاملا برای استغفار گذاشته بودند در نتیجه این اتفاق افتاد بعد از دو ماه در مسجدی که بوده یکی از دوستانشون که اونو خیلی وقته بود که ندیده بود میاد و بهشون ناگهانی بدون هیچ مقدماتی ۴ هزار دلار میده که ایشون اینو نشانه از شروع کرج دیدن بعد اتفاقی که میفته این هستش که خاله دخترشون یعنی خواهر زن آقای محمد حجازی یهویی به فکرش میاد که بره و برای دختر آقای محمد حجازی رقیه شرعیه رو بخونه رقیه سلسله از آیات قرآن هستند که اگر فردی چشم زخم نیست سحری چیزی داره اگر یک فرد نفس گرمی براش اینو بخونه این سحر یا پیدا میشه یا شکسته میشه و اون طرف خوب میشه که خاله ایشون خاله دخترش رفته و برای باز کردن این گریه دختر خانوم رقیه شرعیه رو در گوشش خونده و آقای محمد حجازی هم برای باز شدن این مشکل دخترشون خیلی زیاد استغفار گفته هم به عدد ۳۰ هزار استغفار در روز اتفاقی که میافته این هستش که روزی از غذا کسی میاد مهمونی خونشون و ناخودآگاه جذب میشه به قسمتی از حیات خونه آقای محمد حجازی و در اون قسمت از حیات دستش رو میبره به زمین و میبینه که قفلی هست که روش یه سری طلسماتی نوشته شدن و این طلسمات رو برای دختر آقای محمدرضا حجازی گرفته بودند که بسته بشه و ایشون میگه که این فامیلمون اومد و منو صدا کرد و گفت ببین چی پیدا کردم تو خونتون که آقای محمد حجازی گفت به محض اینکه من رفتم و این قفل رو گرفتم دستم قفل کلاً در هم شکست گفت ما حتی زور نزدیم که این قفل رو بشکنیم و گفت از همون شب دخترم حالش خوب بود و الان ماشالله صاحب چند تا فرزند هست یعنی به قدرت استغفار هم کسی از فامیلهای آقای محمد حجازی پیدا شد که نفس گرم شد و با نفس گرمش برای دخترش رو که یه شهریه رو خوند که دختر عوارض سحر و جن از بدنش رفت بیرون و در عین حال شاکله اون سحر و پیدا شد جسم اون سحر و طلسم پیدا شد و اون رو هم باطل کردن و حتی فهمیدن که چه کسی از اقوام پشت این موضوع بوده این معجزهای بود از معجزههای استغفار بعد گفت دومین یا سومین نشانهای که اومد این بود که باران در شهر ما زیاد شد دوستان شاید باور نکنید که یک مستغفر این کلمه استغفرالله استغفرالله که میگیم چقدر حرمتش پیش خدا زیاد هستش که خداوند برای ما اگر در شهر یک مستغفر و مستمر باشه خدا برای اون به ازای اون برای یک بارش زیادی رو میاره خیلی مستغفر اجرش و جایگاهش پیش خداوند متعال بالاست ولی ماییم که در غفلتیم ادامه میدم پسرا که ایشون میگن که باران خیلی زیاد شد در شهرشون و باران حتی قبل از وقت بارش زیاد شد از لحاظ روحی از لحاظ روانی از لحاظ دلگرفتگی از لحاظ خیلی از کسالتهای بدنی ایشون تماماً خوب شدن ما هممون این دلگرفتگیها رو دادیم کسالتها رو داریم بد حالیا رو داریم همشون از سیاهی گناهن برای ایشون تماماً برطرف شدند و بعد از مدت ۶ ماه اون قرض ۸۰ هزار دلاری که داشتند مقدماتی پیش اومده و کاملا اون قرض برطرف شده و ایشون دیگه از حالت بدهکاری اومدم بیرون اشتباهی که ایشون میگن که کردن این بود که بعد از مدتی استغفارو گذاشتش کنار که بعد در زندگیش باز هم دو مرتبه گرههایی ایجاد شدن که بعد از ۷ سال یعنی سه سال پیش ۲۰۲۲ تقریبا دو مرتبه برگشتن به استغفار و شروع جدیدی داشتند جالب اینجاست که بعد از مدتی باز هم در مسجد کسی اومده و همون مبلغ رو بهشت داده ۴۰۰۰ دلار بهش داده و به ایشون علم داده شده علم که نه ولی خداوند متعال به ایشون نگاه خاصی کرد به خاطر اون پافشارش بر استغفار و الان ماشالله همه جا فقط ویدیوهای ایشونو در مورد استغفار میبینیم یعنی یک نوع قبولی بین مردم بهشون داد و ایشون در حال حاضر میرن مسجد و در مسجد هر روز بعد از نماز مغرب عشا خطبهای میگن در مورد استغفار و در مورد نزدیکی به خدا و ایشون هم میگن که الان در حال وضعیت مادی بسیار خوبی هستند بسیار خوبی هستند بسیار پربرکت بسیار زیاد فراوانی مادی داره بدون مشقت بدون اذیت به قدری اوضاع مالی زیادی که تمام بچههاش رو تمام پسرش را زن داد و به بهترین صورت براشون خونه ساخت و تهیه کرد و شغلشون تجارتشون بسیار عالی هستش و ایشون امروز افسوس میخورم برای اون ۷ سالی که بین اولین نوبت استغفار و دومین دوره استغفار جا خالی گذاشتن ایشون میگه که اگر من از اون موقع تا امروز استغفار میکردم اصلاً کلاً زندگیم در بعد دیگری بود از امروز ولی ایشون انقدر استغفار دیدن که روز و شب میگه اگر من بتونم تمام مردم رو مجبور کنم که استغفار کنند اصلاً اصلاً دریغ نمیکنم و شما دارید نتیجه استغفارشو میبینید فقط
که در یکی از فضاهای مجازی رسانههای اجتماعی بنویسید محمد حجازی میبینید که چقدر کانالهای زیادی داره چقدر تو تلگرام کانال داره یوتیوب تیک تاک فیسبوک اینستاگرام همه جا خیلی زیاد داره و واقعاً انسان معروفیه این خودش از برکت استغفار هستش آقای محمد حجازی تجربه میکنه که استغفار به اندازه ۳۰ هزار استغفار در روز باشه با سوره بقره پیام شب باشه ماها که از مذهب تشیع هستیم علمای ما سوره یاسین رو اول توصیه میکنند تا سوره بقره که یا میشه سوره یاسینو خوند یا سوره بقره به دلخواه و استغفار و در حالت مستغفر موندن در حالت گناه نکردن موندن در حالت حسن ظن به خدا داشتن موندن اینها همه موجبات برکت میشن و استمراریت و ادامه در استغفار برای همیشه تا اینکه اصلاً روز سفید از این دنیا بریم بیرون این تجربه آقای محمد حجازی بود از این به بعد من تجربه تجربههای تجربهگرایی که برای ایشون پیام میفرستندم براتون میزارم و از کانالهای دیگه هم کمک میگیرم که براتون اینا رو بذارم و هر از گاهی هم براتون ویدیو میذارم که شما بتونید همه چیز رو بیشتر و بهتر حس بکنید تا اون وقت شما را به خداوند بخشنده مهربان میسپارم