2777
2789
عنوان

حدود بیست ساله که بودم

228 بازدید | 11 پست

دوست داشتم شوهرم کارمند باشه تا از سر کار میاد مثل تو فیلم ها کتشو بگیرم آویزون کنم خخ

الان یدفعه یادم افتاد و خندم گرفت چقدر تباه بودم

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

الان نگو با راننده ماشین سنگین و با تیشرت آستین کوتاه میاد خونه😀😀😀هالیه

خواهش میکنم لایک نکنید لطفاً✨🍁☘️ من  داستان‌های که در آخر زن‌ها خودشان، خودشان را نجات می‌دهند، دوست دارم. بنویس زن بخوان قدرت.✊❤️‍🔥

من بچه بودم یکی از معیارای شوهر تو ذهنم عینکی بودن بود

میگفتم عینکی نباشه نمیخوام

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی
رآینده ماشین سنگین که نیست ولی تابستونا با تیشرت آستین کوتاه میاد دقیقا

😂😂😂🌱✊✊

خواهش میکنم لایک نکنید لطفاً✨🍁☘️ من  داستان‌های که در آخر زن‌ها خودشان، خودشان را نجات می‌دهند، دوست دارم. بنویس زن بخوان قدرت.✊❤️‍🔥

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز