اوایل خیلی تعریف میکرد جدیدا مدام حرفایی میزنه ک حرصم واقعا درمیاد و عصبی میشم...
یه شب خواهر تحفش اومد خونه غذام بی نمک شد کلی زحمت کشیدم ۵ شیش ساعت پا گاز بودم تدارک دیدم و فلان... بعد ک غذا خوردن تو اشپزخونه ازش میپرسم غذا چطور بود کلی چرت و پرت گفت ک توهم مثل مادرتی اشپزی بلد نیستی 😐😐😐😐😐😐😐 خواهرش حتی یه تشکر نکرد بلانسبت عین گاو از سر سفره بلند شد چون غذا بی نمک بوده😐😐😐 خب نمک بریز مگه نمکدون نیس سر سفره!!!!!!
جدیدا تا میخوام چیزی درست کنم میگه وای ربشو زیاد نکنی لپه کم بریز سیب زمینی زیاد سرخ کن برنجو فلان کن 😐😐 وا خب به تو چه که تو کارای اشپزی دخالت میکنی! همش حس میکنم خواهرش باز گوششو پر کرده