2777
2789
عنوان

چالش دوستی با همسایه ها

61 بازدید | 2 پست

تو مجتمع با همسایه ها کمی دوست شدیم اخیرا. یعنی سر بازی بچه ها شد که هوای داغ تابستان که تموم شد رفتن پایین برای بازی و با هم کمی دوست شدن، خانوما هم کم کم اومدن اونجا نشستن و صحبت و روابط نزدیک شد کمی.


الان کمی خسته شدم من از روابط با همسایه ها. حس میکنم صمیمیت بخواد زیاد باشه، تو خونه و حریم خودم احساس آرامش ندارم دیگه. اون حس کسی کاری به کارم نداشته باشه رو دیگه ندارم انگار. چالش پیش میاد تو روابط بچه ها، خود بزرگترا. اصلا دوستش ندارم شرایطو. اولش باحال بود و تنوع بود، بچه بهش خوش میگذشت، الان برام خیلی خسته کننده شده. بدگویی ها شروع شده، این پشت اون یه چیزی میگه، اون خبر میاره فلانی پشت تو چی گفته، خلاصه دوست نداشتنیه جو برام.


از یه طرف باید حریف بچه بشم که می بینه همه تو پارکینگن و تنهاست خیلی دلش میخواد بره، تنها هم هست دخترم. چند روزه براش قانون گذاشتم که مثلا ما فقط اینقدر میتونیم پایین باشیم. بعدش میایم بالا.


از اون طرف میای بری همسایه ها هی میگن بشین بذار بازی کنه، یا کلا نری هی میگن چرا نمیای. کلاس میذاری یا..


خلاصه که چالش کمرنگ کردن دوباره روابط رو دارم فعلا.


امیدوارم با سرد شدن هوا راحت تر کمرنگ بشیم!


خونه مامانمم همینجاست. یعنی پاشم اونجا هم برم بچه ها میان اونجا دنبال دخترم.


یه دور ظهر‌میرن بازی، یه دور شب. من فعلا قانون نیم ساعت برای دخترم گذاشتم. ولی همینم حوصله شو ندارم دیگه

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792