چرا خانواده شوهر میگن وظیفه پسره که پدر مادرشون خونه اون باشه یا مخارج بده

آدم نیستن برا همین

باید بین همه تقسیم بشه.یا همه بچه ها پول بزارن یکی بیاد کمک.

دیگه عرف اینه البته ن به این شدت! 

همونجور که نگه داری و مریضی و کار کردن با دختره ، سهم ارث کمتر با دختره یه چیزایی هم با پسره 

آیا عروس محترم موقع دو برابر ارث بردن اعتراض داره؟خیر.پس برا کمک و خرج کردنم نباید اعتراض داشته باشه.تو فرهنگ مرد سالار ما که همه کمکا،همه حمایتا برا پسره این انتظارا طبیعیه

لابد اونایی میگن که خونه میدن یا زمین و مالشونو بیشتر به پسرشون میدن وگرنه الان دورو برم دیدم پسرا گردن نمیگیرن 

من موافقم (( هم خودم عروسم هم عروس داریم)) هرکسی وظیفه اش فقط نگهداری ازپدرومادرخودشه نه پدرومادرهمسرش...پسرخودش جمعشون کنه دخترم خودش ..ازعروس ودامادانتظارنداشته باشیداونا غریبه ان

خانواده همسر منم دقیقا این اخلاق دارن دیدم فایده نداره  فقط واسه حمالی ادم دوست دارن ، کمر دردم اینا رو بهونه کردم خودم کشیدم کنار ، بمن چه مگه نوکرشونم این همه تو خونه من کار هست یا این همه اسباب کشی کردم اونا اومدن کمکم ، اصلا برام مهم نیست اخرشم عزیز دوردونشون همون جاریمه ، بدرک بازم مهم نیست چون اونم  تو خونشون حکم کلفت داره

دوستان ایشون نگفته چرا پسر از والدینش نگهداری میکنه که میگید ارث دوبرابر و... میگه چرا از "عروس" توقع دارن.

واقعا هم خانواده شوهرش توقع به جایی ندارن

باید با همه باشه 

خواهرشوهر شما هم عروس یک خانواده دیگه است.اونا هم شاید همون انتظار از خواهرشوهر شما دارن. کلا مادرشوهرهای قدیمی فکر می کنن چون خونه پسرشون دیگه تمومه.اابته عروس بدجنس هم کم ندیدم

درک ندارن بخاطر همینه. ما خونمون تک خوابه خواهرشوهرم نصف سال پیش ماست. میخوایم عوض کنیم دوخوابه اجاره کنیم شوهرم پیش مادرش داشت میگفت میخوام جفت و جور کنم خونه رو عوض کنم دوخواب بگیریم، خب آدم عاقل میفهمه که وقتی یه زن و شوهر میخوان دوخواب بگیرن یعنی یا میخوان بچه دار بشن یا وسایلی مثل میزتحریر و اینجور چیزا رو بزارن تو یه خواب دیگه جاشون کوچیکه، برگشته میگه آره دوخواب بگیرید ما میایم خونتون راحت اونجا بخوابیم دیگه برنگردیم خونه ی خودمون. حالا جالب اینجاست که خونه هامون انقدر نزدیکه که پیاده میریم میایم. آدم وقتی خونش نزدیکه شب میمونه؟؟

خوب اون دختر هم عروس کی دیگه اس خخ

شما اینطوری مینالی!

اما حالا عروس ما پادشاهی میکنه!!!!!!خخخخ

کلی هم معترضه!

از وقتی ازدواج کردن حدود 8 سالی میشه شاید فقط دو سه بار مادر ما رفته باشه خونشون!

که هر بار با یه حرفی بنده خدارو ناراحت کرده و با ناراحتی از خونشون اومده بیرون که دیگه بهش گفتیم نمیخواد خونشون بره!

هر وقت دوست داشتن خودشون بیان!

کلا تو خانواده ما عروس ها مادر شوهرو میخورن!

زن داییم هم همینطوره!

زندگی داییمو میریزه تو حلق خونواده اش ولی امان از روزی که دو قرون داییم بخواد به خونواده اش کمک کنه پدرشو در میاره!!!

حتی داییم جرات نمیکنه مواد غذایی زیادی تو خونه نگه داره ، فوری ز میزنه خونواده اش بیان ببرن!!!!خخخ

البته هرچی میکشه حقشه!

مردی که بخاطر زنش تو روی خانواده اش که اون همه زحمتشو کشیدن وایسه حقشه همچین زنی هم گیرش بیاد!!!!

کل زندگیشو جارو کنه!