سلام عزیزم. همشو خوندم!
اول اینکه بگم خداروشکر که بهم نرسیدین! چون ایشون ارزش شما رو هیچ وقت ندونسته. چون اگه بهم میرسیدین زندگیت خراب میشد.
ثانیا معاینه بکارت حق با شما بوده. این کار توهین به خودتون بود اگر انجامش میدادین. بالاخره ادما برای خودشون ارزش دارن و نمیتونن غرورشون رو خورد کنن.
اینکه چرا با این همه اشتباهات اون شخص ادامه دادین برام جای سواله؟!
اینکه مادرتون قطعا تجربه زیادی داشتن ولی اشتباهی راهنماییتون کردن و پشت شما نبودن برام سواله.
اینا روششون اینه که آدما رو وابسته کنن. با همون دل و قلوه دادن
با همون بوسیدن دست. با همون حرف ها...
اما تا به یکی دیگه میرسن، خودشونو گم میکنن!
اینکه من فکر میکنم وابسته شدین و میفهمم که انگار بدی هاشون رو نمیدیدین...!
از این متن هایی که خوندم چند بار خودشون رو ثابت کردن که آدمِ شما نیستن.
چند بار خودتون رو کوچیک کردین و ایشونم ببخشید شما رو احمق فرض کردن
به هر حال ما نمیتونیم به گذشته برگردیم...
شما رو میفهمم. حسی که دارید رو متوجهم
به نظر من حتما برید تراپیست که حالتون بهتر شه
بتونین بهتر بشین
براتون حال خوبیو آرزومندم
و حرف آخر: نه! هیچ وقت هیچ وقت خودتون رو با نامزدشون مقایسه نکنین. اون بهتر نیست!
فقط آقا ارزش شما رو ندونستن و خودشون با خودشون تکلیفشون مشخص نبوده...
بیخیالش شید
اخه میدونید خیلی خوب بود قبل از خواستگاری انگار رو ابرا بودم بعد خواستگاری اینجوری شد بعد هیچ وقت یادم نمیره من خدایی حجاب دارم ن خیلی محجبه ولی مثل کسایی که زیاد میریزن بیرون نبودم مثلا یه کوچولو موهام بیرون بود زود اونو میکرد تو مانتوم وسط انگشتر خریدن یا یه سری رفتیم صبحانه بخوریم مچ پای من یکم معلوم بود هعی اشاره کرد اونو بکش پایین من شاخام در اومده بود این رفتارا چیه چرا تو دوستی اینجوری نبود بعد من هم دانشجو بودم هم کار میکردم میگفتم دوسال مونده دانشگا تموم شه ازداوج کنیم نمیرم سرکار تا درسم تموم شه سخته هم متاهلی هم کار هم درس سنمم کم بود ۲۰ سالم بود اون موقع میگفت من زن کارمند دوست دارم دوست دارم مستقل باشه واییی چقدر من خورد میشدم این حرفارو میشنیدم 😭😭😭
فقط حرفش این بود من خونه دارم ماشین دارم دیگه چی میخای😭😭😭
میدونم میدونم
اینا اینطورن که آدما رو انقدر بالا میبرن که احساس میکنی را ابرایی. احساس میکنی بهترین آدم ممکن رو داری میبینی
بعد همونجا از همون بالا رهات میکنن و تو سقوط میکنی.
الان با فکر به گذشته آیا درست میشه؟
مسلما خیر. پس آیندتو با فکر به گذشته خراب نکن
و هیچوقت فکر نکنی که مشکل از شما بوده و کافی نبودید! برعکس
شما کافی بودی و حتی زیادی برای ایشون بودید
ومشکل از طرف مقابلتون بوده
با اینکه تو تمام خریدا حتی دوران دوستی اون همه مراعات شو میکردم کافه زیاد نمیرفتیم میگفتم گرونه توقع نداشتم تو خرید ب خدا همه چی ارزون خریدم خودش میگفت دمت گرم با ۱۸ تومن جمش کردی هرکی مارو میدید میگفت خوب شد جدا شدید پسره کوه سیاست بود دنبال دختر آفتاب مهتاب ندیده بود سوالم اینه من اشتباهی کردم چرا من یک ساله دارم از عشقش میسوزم اون ازداوج کرده الان اونم خوشحاله که با من ازدواج نکرده حتما💔
بخدا دست خودم نیست کلا ۲۴ری بهش فک میکنم همه کار کردم فراموش کنم ولی یه هفته پیش که دیدم نامزدی شو ب خودم اجازه نمیدم که ب شوهر کسی فکر کنم ولی برام سوال بود تاوان کدوم گناه و من پس دادم اون همه گریه آبروی که رفت پیش خانواده ام اینکه چرا ولم کرد دل شکسته من خدا اینارو ندید همه گفتن خدا دوست داشته زود خودشو نشون داده یکی بهتر می‌میاد ولی اون الان خوشحاله ازداوج کرده من موندم با بی خوابی و فکر اینکه چی شد یهو
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
55 ثانیه پیش
55 ثانیه پیش
55 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
