داشتم گوشیشو چک میکردم یهو از خواب بیدار شد دید من گوشیشو پرت کردم فهمید دارم گوشیشو چک میکنم گفت تو مریضی حیف خوابم میاد بعد گرفت خوابید
خب عجیب شده رفتاراش با من سرد شده با بچه هام دعوا میکنه منم مشکوک شدم بهش
من حس میکنم حتما ی خبری است وگرنه چطوری انقدر بی اهمیته که من مریض شدم به بچه هام میگه پاشید ببینید مادرتون چشه خودش اصلا اهمیت نمیده بهم الانم گوشیش هیچی توش نبود چیزای عادی توش بود حس میکنم پاکشون کرده واسه همین چیزی نگفت