2777
2789

من معتقدم آدما نه خوب مطلقن نه بد مطلق

اما مادرشوهرم انقدر ناراحتم کرده که الان فقط بدیاش جلوی چشممه


دخترم کوچک بود وقتی خونرو تمیز میکردم بلافاصله دوباره بهم ریخته میشد

تنها بودم همسرم سرکار.. مادرم اینا شهر دیگه..

دوست نزدیکی هم نداشتم که بیاد چند ساعت نگهش داره مثلا من ظرفا رو بشورم

خانواده شوهرم زیاد عادت دارن به یهویی اومدن

۲ ۳ باری که اومدن

یه جوری شد که فقط تونستم به درست کردن نهار و بساط پذیرایی و جمع کردن خونه برسم

گفتم ظرفا رو بعدا میشورم

و خب مادرشوهرم میرسید و ظرفا رو میدید..

خونه ای که گرفتیم کفش قبلا موکت بوده و با چسب چسبونده بودنش

هر چقدر خودم تلاش کردم هر چقدر نظافت چی تلاش کرد بازم کامل تمیز نشدن

چند گوشه ای از خونه ردشون مونده

اینا باعث شدن مادرشوهرم جسارت پیدا کنه و بگه تو تمیز نیستی..

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

پارسال شوهرم عمل داشت

از مادرش خواست بیاد پیش دخترم بمونه

تا من همراهش برم بیمارستان

دلم نمیخواست بیاد ولی چاره ای نداشتم شوهرم میخواست یکی از خانواده خودش بیاد


شوهرم بهش گفت عمل خاصی نیست

نمیخوام کسی خبر دار بشه تاکید هم کرد

وای منم هروقت تمیز میکردم کسی نمیومد تا یکم ظرف جمع میشد مادرشوهرم یهو میومد بعد به بهونه آب خوردن میپرید تو آشپزخونه دیگه یه چندبار یهو اومد دررو روش باز نکردم که یاد بگیره خبر بده

خون میچکد از دیده در این کنج صبوری،،،این صبر که من میکنم افشردن جان است😢

خلاصه یه روز و نیم چه ها گذشت بماند..

با شوهرم برگشتیم خونه

ببین خدا شاهده نه که بخوام پیاز داغش زیاد کنم دقیقاااا همین صحنه پیش اومد

تا شوهرم کلید چرخوند و در باز شد

مادرشوهر با دستمال آشپزخونه نشست کف زمین جلوی در آشپزخونه مشغوب تمیز کاری شد

دقیقا همون لحظه

به اون چه

چه پروان مردم

منم مادرشوهرم همینه 

بخدا اگه یه سال خونمو تمیز نکنم وضعش از خونه ی اون ک ده نفر بسابن تمیز تره

رو فرشاش راه بری کف پات زغال میشه

بعد این آدم واسه من زر میزنه ک آدم باید تمیز باشه 

چرا؟چون خانم شارژ ساختمونو از مستاجرا میگیره نوش جان میکنه عوض اینک نظافت چی بگیره واسه راه پله و حیاط

بعد انتظار داره من برم راه پله و حیاط بشورم وگرنه زن تمیزی نیستم

گوره باباشون اهمیت نده  


خلاصه یه روز و نیم چه ها گذشت بماند..با شوهرم برگشتیم خونهببین خدا شاهده نه که بخوام پیاز داغش زیاد ...

گفتیم چیکار میکنی

گفت این دو روز من یه دستمال پیدا نکردم خونتُ تمیز کنم

روز قبل از اینکه شوهرم بره برای عمل تمام دستمالا و دستگیره ها رو شستم انداختم رو رخت آویز تو بالکن

به جز یکی دو تا


یعنی این دو روز براش سوال نشده بود چرا هیچی تو آشپزخونه نیست

اگه میخواست لطف کنه 

که یکبار تو این ۱۰ سال نکرده نمیتونست زنگ بزنه بپرسه

گفتیم چیکار میکنیگفت این دو روز من یه دستمال پیدا نکردم خونتُ تمیز کنمروز قبل از اینکه شوهرم بره برا ...

تو هم ایراد بگیر

بگو عجیبه نمیدونستید دستمالا کجان؟؟

یا مثلا بگو بیماری شوهرت به خاطر این بوده که توی بچگیش مادرش خوب ازش مواظبت نکرده

شوهرم وسایل پانسمان لازم داشت

دخترم پوشک میخواست

خرید خونه داشتیم

رفتم خرید کلی گشتم تا یه دارو برای همسرم پیدا کنم

چند جا رفتم برای خریدای مختلف

له و لورده برگشتم خونه دو شب نخوابیده بودم واقعاااا خسته بودم

هم روحی بخاطر همسرم هم جسمی

تا رسیدم مادرشوهرم‌گفت من با خواهرم برم فلان جا

گفتم باش برو دیگه خودم پیش دخترم هستم راحت برو


وقتی رفت

شوهرم گفت میگم فلانی بیا بعد اینکه حالم خوب شده یه دستی به خونه بکشیم تعجب کردم میشناختمش دیگه

گفتم یعنی چی یهویی بعد عمل فکر خونه تکونی افتادی

خلاصه گفت مادرم یه چیزایی گفته گفته بهت نگم

به نظرم تو هم رفتی خونش، از خونه داریش ایراد بگیر

مثلا خواستی اب بخوری یا به بچت اب بدی، قبلش لیوانت و بشور (یعنی لیوانشون کثیف بوده و دلت نمیگیره تا خودت نشوری توش اب بخوری)

چند تا کثیفی هم پیدا کن ایراد بگیر ازش

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792