خیلی حالم بده همش سرچیزا مسخره دعوامون میشه ولی اندفعه دیگه قاطی کردم واقعا ازدستش .
گف پاشو چایی دم کن بخوریم گذاشتم اومدم اتاق یکم بخودم برسم گف تاچایی اماده شه میوه بیار گفتم باشه دو سه بار پشت هم گف گفتم میارم دیگه کار دارم گف اصلا ب هیچ دردی نمیخوری گفتم باشه خب .اومدن اشپزخونه چایی رو دم کنم گفت لازم نکرده بیاری من نمیخورم گفتم وا چته باز گفت بخدا بیاری پرت میکنم اونور گفتم به جهنم ک نمیخوری اونم گف جهنم جات باشه گفتم خاک بر سر من ک باتو ی جاموندم گفت ناراحتی بسلامت .
ای بابا چه موضوع الکی
منم اومدم از حرص همه وسایل ارایشمو کوبوندم ب دیوار گف ب جهنم محکمتر بزن .دخترم ترسید 😭ای خدا من از دستش چیکار کنم خیلی حالم بده فقط نشستم گریه میکنم
منم دخترمو صدا کردم گفتم پاشو حاضرشو بریم خونه مامان جون گفت همینطور ک میری همینطورم برمیگردیا منم گفتم میرم شب شده تو قبرستون میمونم اینجا نمیام
هیچ جا نرو...چیزی نشده که..موضوع رو بزرگ نکن
وا ....خوب یه چایی یا میوه براش میاوردی دیگه اینقدر بحث نداره ... شما حوصله هاتون به هم نمیخوره ... شما پر حوصله ای یا ایشون کم حوصله .....
این رفتار و جر و بحث یکم لجباز گونه است .. خواهشا تمومش کنید ... الان برید یه چایی و شیرینی ببرید با هم بخورید خوش باشید ...
گاهی لازمه مثل مادربزرگها بود و صبور و مهربون بود
ااااا چرا الکی داری دعوا رو کش میدی خواهرم .. شیطون رو لعنت کن ... چتد تا صلوات بفرست ... شاید نزدیک قاعدگیته یکم اعصاب نداری ... زشته
پاشو یکم خونه رو مرتب کن ... خودت رو مشغول کن ... یه شام درست کن ... یا اینکه با شوهرت برید بچه رو ببرید پارک ... از حالت دعوا دربیاید ... فردا اول هفته است ... با اوقات تلخی شروع نکنید ...
الان میری قهر به بقیه میگی واسه چی قهر کردی.حوصله داریا.خب شاید از خواب پا میشه اعصاب نداره.مثل منه
