2777
2789

خواب میدیمبا مادر بزرگ پدر بزرگ شوهرم و داییش با ماشین میرفتیم جایی یهوویی هوا بارون شد خیلی خرابشد هوا داشتیم با ماشین میرفتیم یهویی رفتیم تو باتلاق من تونستم بیام از ماشین بیرون ولی اونا رفتن زیر گِل و باتلاق هرچی صدا زدم دیدم جواب ندادن خیلی ترسیده بودم یهویی از خواب پریدم دیدم ساعت سه شبه

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792