2777
2789

اول اخرش اونا آدمن دیگه ترس نداره 

" تو مرا آزردی !...که خودم کوچ کنم از شهرت !تو خیالت راحت !میروم از قلبت!میشوم دورترین خاطره در شبهایت !تو به من میخندی !و به خود میگویی ، باز می آید و میسوزد از این عشق ولی...برنمی گردم ، نه !میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد ...عشق زیباست و حرمت دارد ... "  (سهراب سپهری)

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اول اخرش اونا آدمن دیگه ترس نداره

خب تاریکه 

همینطوریش ادم عادی یهویی یکار کنه میترسی چه برسه با اره و روح بیان دنبالت

اینم نمیگذره بلکه تلمبار میشه رو قبلیا

خب تاریکه همینطوریش ادم عادی یهویی یکار کنه میترسی چه برسه با اره و روح بیان دنبالت

به ما که چسبید

" تو مرا آزردی !...که خودم کوچ کنم از شهرت !تو خیالت راحت !میروم از قلبت!میشوم دورترین خاطره در شبهایت !تو به من میخندی !و به خود میگویی ، باز می آید و میسوزد از این عشق ولی...برنمی گردم ، نه !میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد ...عشق زیباست و حرمت دارد ... "  (سهراب سپهری)
چجوری بود با اره واقعی قاتل میاد دنبالت؟

نه مگه میخوان آدم بکشن دختر خوب؟!همیشه که اره نیست 

واسه ما جن و روح بود با یه شخصیت دیگه که نمیدونم چی بود 

چیزی هم دستشون نبود طبق یه سناریو باید قفلا رو باز میکردیم جنا هم یهو میومدن میترسوندن ولی اجازه دست زدن بهم نداشتیم هم ما هم اونا

" تو مرا آزردی !...که خودم کوچ کنم از شهرت !تو خیالت راحت !میروم از قلبت!میشوم دورترین خاطره در شبهایت !تو به من میخندی !و به خود میگویی ، باز می آید و میسوزد از این عشق ولی...برنمی گردم ، نه !میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد ...عشق زیباست و حرمت دارد ... "  (سهراب سپهری)
خب تاریکه همینطوریش ادم عادی یهویی یکار کنه میترسی چه برسه با اره و روح بیان دنبالت


وای من با دوستام بودم

بی تربیتا منو انداخته بودن جلو ، بعد داشتیم مسیرو میرفتیم

یه عروسک شنل سیاه پوش اون گوشه وایساده بود ، بعد من شک کردم بش و شکم درست بود ، داشتم نگاهش میکردم ، اول چشماش به روبروش بود ، و من همون لحظه داشتم با خودم میگفتم حالا نکنه عروسکه بیاد سمتمون 

و همون لحظه دیدم نگاهش چرخید سمت من 

جیییییغ کشیدم گفتم بچاااا این داره نگامون میکنه ، و اونم نامردی نکرد اومد جلومون اره برقی شو روشن کرد تازه به پامم خورد ولی چوبی بود چیزی نبود 😂

یه آدمه بیشعور رفته بود تو عروسکه

منم هم جیغ میکشیدم هم فحشش میدادم میگفتم برو گمشو عوضییییی از جلومون برو کنار اینم دید من حالا یهو میزنم ناکارش میکنم رفت کنار واقعا😭😂

وقتی اومدیم بیرون گلوم درد میکرد 

عاشق خوابم 🦥💜

وای من با دوستام بودمبی تربیتا منو انداخته بودن جلو ، بعد داشتیم مسیرو میرفتیمیه عروسک شنل سیاه پوش ...


    وای من سکته میکردم

اینم نمیگذره بلکه تلمبار میشه رو قبلیا

وای من سکته میکردم

ولی بعدش انقدر گلوم درد میکرد

تازه حس بدیم داشتم 

ازون مرده که دم ورودی وایساده بود حس بدی گرفته بودم

خیلی بد نگاه می‌کرد و زل میزد 

کاش نرفته بودم

ولی خب کلا دیگه تو همچین جاهایی نمیرم 

که یه مرد غریبه بخواد بره شنل بپوشه و به بهونه ترسوندن بیاد تو دل زن و مرد ، بخصوص مام که دختر بودیم ، اگه فحشش نمیدادم معلوم نبود چقدر میخواست بیاد تو دلمون 

عاشق خوابم 🦥💜

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز