2777
2789

فقط بگم کارمون داشت به طلاق میکشیدازبس شوهرم به خانوادش وابسته است وهمش میخوادبهشون خدمات بده رفتیم کلامنومیفروخت به اونا مشاورقانعش کردمادرش دشمن زندگیمونه وحق نداره بااونادنیای پنهان داشته باشه اونم تنهانمیره خونشون ولیالان مشکلم پسردوسالم هست که نادرشوهرم به شدت سعی میکنه منوبزنه کنارومحبت خودشوتودل بچه جاکنه منم یه بجه شش ماهه دارمونمیتونم اونجامراقبش باشم موندم چکارکنم

سعی کن دوهفته یبار بری خونشون،یا ماهی یبار ،بعد بچت به خودت وابسته میشه ،وسعی کن با وجود بچه دوم به بچه اولت خیلی محبت کنی خییییلی 

‎متاسفانه یه عده هنوز نمیدونن‎ احترامی ک بهشون میذاري از ‎شخصیت خودته نه کمالات اونا!

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خداااا مگه میشه مگه داریم اخه مگه انصاف نداره مگه مادر نیست زندگی بچش خراب بشه بچه هاش اواره بشن خوشحال میشه؟اخه خیر از دنیا میخوره؟

من جهانم رو به لبخند تو مدیوووونننننمممممم😆😆😆

بذار هر کاری میخاد بکنه بچه هیچوقت مادرشو ول نمیکنه. شاید الان با محبت و خوراکی بره سمتش ولی یکی دو سال دیگه از تو جدا نمیشه. اصلا حساس نباش در این رابطه. من زن برادرم بچه رو انداخت سر مادرم و رفت خونه باباش. مادرم با اون همه پا درد و مریضی اینقدر دنبال بچه اش میفته و بزرگش میکنه تا خونه مادرم هست خوبه ها همینکه میگن مادرت اومد دنبالت بچه بال درمیاره بدون خداحافظی میره وقتی هم میاد تا یه مدت به مادرم محل نمیده. بالاخره هر کاری هم بکنن مادر برای بچه یه چیز دیگه هست

هر لحظه هر کاری که میکنیم هر حرفی که میزنیم اگر خدا رو در نظر بگیریم اشتباه نمیکنیم. #فقط خدا#

به خداخیلی باسیاسته زن 70 ساله هزارباربه خاطرش پامیشه هرچی بخوادبهش میده ومنم بگم نده باپوزخندبهم میخنده که ببین منومیخوادحتی یه بارواضح بهم گفت توزاییدیبرودیگه یایادش میده به مامانت بگوبروبروبه زورازبغلم میگیرش

به خداالان که دارم مینویسم بغض کردم مادرشوهرم اونقدرپسریه که خدامیدونه ازاونایی کهکوجکترین ارزشی برای منکه مادرش هستم قایل نیسترفتم مشاوراولین جمله گفتم شوهرمودادم بچمونمیخوام بهشون بدم خداشاهده اگه همه پسراش طلاق بگیرن بیان ازخداشه

وای مثل منی،منم انقدر مادرشوهرم دختر دوساله مو به سمت خودش میکشه و الکی قربون صدقه ش مه وقتی میریم اونجا دخترم منو میزنه همش،منم یه بچه چهار ماهه دارم ،وقتی میریم باید به بچه م شیر بدم دائم بغلم باشه،اونا هم از فرصت سواستفاده میکنند،حتی اون دفعه دخترم بغلش بود،منم نسچشسته بودم رو مبل داشتم پسرمو شیر میدادم،از بغلم رد شدن دخترم دست دراز کرد بزنه تو صورتم،دستش نخورد به من،بعد مادرشوهرم برکشت و با بچه دولا شد که دخترم منو بزنه،هی میخندید  میگفت چی شده دخترم چیکارت کرده🤐

به خداالان که دارم مینویسم بغض کردم مادرشوهرم اونقدرپسریه که خدامیدونه ازاونایی کهکوجکترین ارزشی برا ...

عین مادرشوهر من،اون دوست داره طلاق بگیریم،ولی اون دخترییه شدیدا،وقتی فهمیدن بچه دومم پسره وااای نه ما دختر دوست داریم ،پسرت مال خودت دختر مال ماست

مشاورگفت شوهرت ازمادرش محبت شوهری دیده وزندگی کردن باهمچین مردی خیلی سخته اینجورادماازنظرمردم بیرون مجتهدهستن وهمه چیزوسرزنشون خالی میکنن خداازش نگذره 4تاجاری هستیم زندکی هممون داغونه

من میخوام بچموبهش ندم موندم چکارکنم به دوروهست که خدااااااامیدونه من بارداربودم بچه وخودم مریض میشدیم نگاه به مانمیکردتوشهرغریب حالامحبتش گل کرده مشاورگفت مادرشوهرت شوهرت روبادیگاردخودش تربیت کرده خداازش نگذره حالانوبت بچمه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792