دو تا خاله فضول دارم
دیشب ۱۱ شب خاله بزرگه زنگ زده به کوچیکه احوال پرسی معمولی کرده بعدشم قطع کرده
کوچیکه شک کرده که چرا ۱۱ شب زنگ زده شاید حرفی داشته بخاطر اینکه شوهرم نشنوه نگفته
صبح زود کوچیکه زنگ زده خونه ما که هر چی زنگ میزنم به بزرگه برنمیداره
گفتم شاید از شما خبری شده
مامانم میگه نه همه چی خوبه
میگه زهرا( من) چیکار میکنه مامانم میگه هیچی خوابه
میگه کسی خونه تون نیومده مامانم میگه نه مهمون نداشتیم
انقدر که فامیل سرش تو زندگی منه خودم تو زندگیم دخالت نمیکنم
فوضولا🙂😂