وااااای دقیقا مثل من
مادر شوهرم اصراااار داره همیشه و همه جا خانواده همسر دخترش باشن و ما در تمام مراسمات اونا شرکت کنیم
دوتا جاریم این راهرو ادامه دادن ولی من نه
بارررررها بحث کردن،اخم و ناراحتی و حرف و ....
ولی من خوشم نمیاد
مخصوصا که چندباری از زبون مادرشوهر خواهر شوهرم بهم حرف گفتن
منم همینو بهانه کردم ارتباط نگیرم باهاشون
شانس آوردم همسرم همراهه وگرنه مصیبت داشتیم
از اون طرف هم اصرار دارن هربار مهمونی دارم خانواده همسرم با خانواده خودم هر دو باشن
من خوشم نمیاد
ما هم کم جمعیتیم و هم اساسا تیکه و کنایه بینمون معنی ندارد اصصصصلا
ولی مادرشوهر و یه خواهر شوهر و پدر شوهرم خوراکشون متلک و نیش و کنایس هم پر جمعیتن