من پسرم یکسالش بود رو پام میخوابید منم ی روز شروع کردم گفتم نمیتونم ک همیشه عمرم بشینم تا آقا بخوابه خیلی هم میخوابید
ساعت ۱۰میخوابید ۱۳ عصر هم میخوابید دوباره ی صبحی هر چی بهونه گرفت کنارش خوابیدم گفتم خوابت میاد بیا اینجا کنارم
هیچی اون روز صبح نخوابید هی گریه منم کارامو کردم خیلی توجه نکردم ظهر تا ساعت ۳ گریه میکرد من خوابیدم خودمو زدم ب خواب اونم هر چی دور خودش چرخید دید فایده نداره اومد کنارم خوابش برد و این بود سرآغاز خودش خوابیدن ک هر وقت دوست داشت بره بگیره بخوابه