هیچوقت کسی ادم حسابش نکرد در واقع
چون همیشه ظاهرمو حفظ کردم چه شبایی تو جمع خودمو سفت سخت گرفتم
شبا تا صبح گریه میکردم
که صبحا کل چشمم پف بود میفهمیدناا نکه نمیفهمیدن براشون اهمیتی نداشت دیگه
یبار مامانم نگفت چته؟ یبار بغلم نگرفت
یبار بابام نپرسید چهمرگته
بجاش تا یادمه این اونو کوبیدن تو سرم
تا پای محبت میومد وسط خواهر برادرام که عزیز بودن فقط اسم اونا بود
ولی هیچکس به من توجهی نکرد