امروز بعد ناهار رو تخت یه نفره شوهرم خابیده بودم تو بغل هم دختر داداشش ۴ سالشه من ی لحظه رفتم اب بخورم دیدم جا من خابیده شوهرم خودشو چسبونده ب دیوار بچه داداششم وسط شوهرم به منم میگه لب تخت بخاب کمرم نصفش رو تخت بود نصفش رو هوا دو دیقه خابیدم ب بچه داداشش گفتم عزیزم تو بیا این ور بخاب دیدم شوهرم گفت خب اون ور میذاریش لب تخت که میوفته گفتم اکی من اصلا از تخت میرم پایین رو زمین میخابم بعد رفتیم بیرو ن گفتم من الویت تو نیستم من همیشه برا تو نفر دومم ب جا اینکه ب دختر داداششت بگی از تخت بره پایین از اتاق اصلا بیروش کنی تازه براش جاباز میکنی براتم مهم نبود من رو زمین خابیدم گفت خاک تو سرت از بچه حسودی میکنی گفتم اون بچس نمیفهمه ولی تو که میفهمی رفتارات درست نیست و واقعا ناراحتم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
از دید من واقعا حرفتون خیلی لوس بازی بوده و بچه 4 ساله چیزی نیس که شما بخواید با اون بفهمید که اولویت هستید یا نه اون فقط یه بچه کوچیک بوده که بیدفاع اونجا خواب بوده
هی خانمی : تو حق نداری به چیزای منفی فکر کنی چون تو از جنس خدایی و خدا سرشار از انرژی مثبت . 🫂💫
واااا بعضیا رو درک نمیکنم خیلی سخت میگیرنو همه چی رو بزرگ میکنم خب بچه س چی میشه یبار اومده اگ کار هروزشه یه بحثه دیگس ولی اگ بار اولشه شما زیاد بزرگش میکنی و حساسی و دراینده صد ب مشکل میخوری