خودم فرزند ندارم .. ولی برای کاری ۶ ماه پرورشگاه ( الان میگن شبه خانه ) بودم و اونجا برای اولین بار مامان صدام زدن 💔
بعد از اون دیگه آدم قبل نشدم .. تقصیر کسی نبود .. کی میگه تقصیر کودکی ست که تشنه ی محبت مادرانه ست ؟ یا ..
بعد از اون حفره ی عمیقی در قلبم باز شد و هر سال اول مهر با یاد کودکان ِ تنها گردباد شدیدی می کنه ... واژه ای که باعث شد از دنیای دخترانگی محکم پرت به زنانگی شدم .. زنانگی و عطش ِ مادرانگی .. بُعد وحشی و مراقبت کردن .. به دل و جان کشیدن ..
تجربه های ناب و یونیکی که فقط مال همونجا بود و در قلبم مدفن میمونه اما ، شنیدم بعضی مدیران مراکز امروز بچه ها رو مدرسه نمی فرستن و کمی آروم شدم .. خدا برای این بچه ها و همه ی قلب های تنها جبران کنه 🫀