دیشب شیفت بودم خیلی به خودم رسیده بودم همکارام تعریف کردن کلی صبح داشتم از حیاط رد میشدم یهو ی گلدون خیلییی سنگین از بالای ساختمون افتاد دقیقا تا من اومدم رد شم این اتفاق افتاد از کنار پام قشنگ ساییده شد شکست هزار تیکه شد ی سریاشم رفت تو کفشم وای ی سانتی متر اونور تر بودم افتاده بود رو سرم🤦🏼♀️🤦🏼♀️
دور از جونت ولی بنظرت چرد این همه مرگ جوونا زیاد و راحت شده. شدیدا اعتقاد دادم و تا میوتونی سوره فلق ...
ببین شاید باورت نشه ولی بین این همه آدم فقط من بودم ک داشتم از کنار اون ساختمون رد میشدم و تاااا من رد شدم دقیقاااا همونجایی ک بودم افتاددد پامو خراش داد قشنگ هزار تیکه شد تیکه هاش رفت تو صندلم😭🤦🏼♀️همه اومدن گفتن صدقه بده من چند ماه پیشم شب تولد نامزدم تصادف کردم دقیقا همون شبم پام ی جوری شکست ک عمل شدم پلاتین گذاشتن همه این اتفاق هام بعد اومدن از شیفت و اومدن از پیش همکارام بوده خیلی تو چشمم نه؟😭🤦🏼♀️میگن گلدون لق شده بوده ولی اخه خیلیی عجیب بود
ببین دقیقا تا من از کنار ساختمون رد شدم گلدونی که اصلا به ساختمون چسبیده بود از اینا ک دکوری ان قشنگ جدا شد افتاد از کنار پای من رد شد پامو خراش داد هزار تیکه شد همه اومدن گفتن صدقه بده دیشب تو شیفت همکارام چشم زدن ینی؟😭😭
اخه خیلی عجیبه چرا تا من رد شدم همچین گلدونی سنگینی ک چسبیده بود ب ساختمون از ساختمون کنده شد دقیقاااا از دو میلی متری کله من رد شد خورد ب پام هزار تیکه شد😭😭😭