بچهها من کلاس دوم بودم داشتم از مدرسه برمی گشتم خونه که یه مرده صدام زد گف بیا منم بچه بودم نمیدونستم رفتم در صندلی شاگرد رو باز کرده بود گفت من ماشینم خراب شده از اینجا این دکمه رو برام بزن منم نمی دونستم گفتم باشه بعد اون بیشرف به بدنم ینی به ناحیه تناسلی م دست می زد منم ترسیده بودم هیچی نمی گفتم بعد یه لحظه رفت کنار گفت وایسا میرسونمت خونه منم همون جا فهمیدم فرار کردم ولی الان یادم میاد اگه عقلم نمیرسید و فرار نمی کردم چه بلایی سرم میومد خدا نجاتم داد
مامانم خیلی این چیزا رو برام توضیح میداد که سمت غریبه نرم ولی نمیدونم چرا عقلم نرسید ولی من فقط یه دختر بچه هشت ساله بودم
اون بیشرف چه حیونی بوده خدا لعنتش کنه