خانما من چهارماهیه که نامزد کردم و رو هم رفته شاید سه چهار بار خونواده نامزدمو خونمون دعوت کردن یبارم رستوران خونوادگی دعوتشون کردیم چون اونام بعد نامزدی مهمونی داده بودن،هر دفعه میگم بهش بگید امروز بیاد اینجا یا مامانم میگه فردا میگم یا میگه ولم کن حوصله ندارم،ولی اون مامانش خیلی منو دعوت کرده اونجا،اگه بعد عقدم اینجوری باشه من چیکار کنم...یه اخلاقیم دارم دلم نمیخواد با اصرار و گفته من بخوان به زور دعوتش کنن ،یبار بگن نه دیگه نمیگم بهشون
سعی کن زیاد عقد نمونی اذیت میشی
والا خانواده منم همینن
خودت دعوت کن
من عقد ک بودم شوهرمو جدا خانوادشو جدا دعوت میکردم
راه ک‌میوفتادن بیان خونه ب مامانم میگفتم😂
البته مامانم اصلا کاری نداشت تازه بعضی وقتا میومد میگفت مامان زنگ بزن بگو بیان
اسی اگه همه کارا رو خودت بکنی چی بازم میگن نه؟
من هنوز عقدم
فعلا که چیزی نگفته ولی غیر مستقیم بعضی وقتا تو شوخی مثلا میگه یه تعارف نمیزنی یا میگه آره مامان بابا دوست دارن بیان من از طرف خودم بهشون تعارف بیرجندی زدم 🙄🫠
مامانم اصلااااا مهمون نمیپذیره افسرده شده
فکرشو بکن یه دفعه باهاش هماهنگ کردم خانواده همسرم راه افتادن بعد یه ربع مونده بود برسن بهم گفت کنسل کن بگو خونه نیستیم 🫡
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
24 ثانیه پیش
24 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
