بابغض وسایلامو جمع کردم
میدونی چیه؟ خاطرات بد وخوب زیاد اینجا داشتم دلم برااتاقم تنگ میشه دلم برا خونمون تنگ میشه دلم برا امامزاده مون و شهرمون تنگ میشه دلم برا دروازه قران و شاهچراغ و سعدی وباغ ارم و...تنگ میشه
بخاطرشرایط کاری و تحصیلی داریم میریم یزد..
ی استان غریب و چندهاکیلو متردورتر از شیراز🙃
فردا ساعت هشت میریم...خودمون خواستیم ک بریما ولی خب الان نمیدونم چرا اشکام بند نمیان🙃
برامون دعاکنید همه چی خوب پیش بره🙃