من از ۶ سال قبل از طریق معرف ازدواج ، معرفی گرفتم
دلم میخواست ازدواج کنم
دلم میخواست بچه داشته باشم
اما نشد
۶ سال قبل ,۱۸ سالم بود
اون موقع سالی نهایت ۲ تا ۳ نفر برای آشنایی به من معرفی میشدم
تا ۲ سال پیش منوال همین بود
اما از ۲۲ سالگیم تا الان که ۲۴ سالمه ، به معرف های بیشتری سپردم و حالا تقریبا هر دو ماه ،یه مورد آشنایی دارم
اما هیچ کدوم نمیشه
من تمام خواهر و برادر هام ازدواج کردن
مادرم هم از دنیا رفته
منم و پدرم
بعضی از خواستگار ها میگن جلسه اول دختر و پسر خودشون همو ببینن
منم میرم برای دیدار
اما یه تعدادی میگن بیرون قرار بذاریم با حضور بزرگ تر
منم هر سری یکی از خواهرام که خودش هزار تا کار داره رو همراه خودم میکشم که مثلا خیر سرم قرار بذاریم با مادر و پسر
یه تعداد زیادی هم میخوان بیان خونمون
منم هر سری بدبختی دارم
مادر که ندارم
مجبورم از پدرم بخوام تو دیدار ها به عنوان بزرگ من حضور داشته باشه
هر سری حالا نمیشه
تمام پسرای معرفی به درد نخورن
اونی هم که بدرد میخوره منو قبول نمیکنه
امشب به پدرم گفتم که یه نفر زنگ زده برای معرفی و خواستن آخر هفته بیان خونمون
بابام گفت اوهوممممم
حالتی که عجب
حالتی که ناراحته و دوست نداره
منم واقعا خجالت کشیدم 😔
خیلی وقت ها شده من کلی زحمت کشیدم خونه رو آماده کردم
پسر مردم با خانودش اومدن
بعدش حتی نکردن یه زنگ بزنن
و هر سری بابام میپرسه چیشد
منم خجالت میکشم
😔😔
واقعا ناراحتم
من به اندازه خودم اجتماعی هستم
دانشگاه میرم
سرکار میرم
محیط اجتماع هستم
اما تو دانشگاه که اصلا فرد مناسب من نبود
سرکارم هم اکثر خانوم هستن
محیط بیرون هم بوده چند مورد خواستگار داشتم اما به درد نخور بودن