گوشیم وصل بود به تلویزیون داشتم فیلم میدم بعد وسطش نوتیف پسره اومد و من داشتم باهاش دو ساعت حرف میزدم و همش رو تلویزیون بود و بعد دیدم که مامانم با تاسف داره نگام میکنه و همه رو خونده بود مامانم تو اتاق خواب بود اصلا من نفهمیدم اومده بود بیرون 😭😂
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
داشت ناله میکرد که خستم سرکارم نمیدونم از این حرفا منم داشتم ناز نازیش میکردم که آخی الهی پسرقشنگم اشکال نداره و از این چرتو پرتا وای خاک توسرم واقعا😭😂