سلام خانما راستش خیلی وقت پیشا مادرم گفت پسر همسایه قراره بیاد خاستگاری منم یه مدت یا پسره در تماس بودم هیچوقت هم حضوری ندیدمش متوجه شدم که این ادم مناسب من نیست هیییچ جوره نمیتونم دوسش داشته باشم وقتی گفتم نمیخاد بیاد خاستگاری چون جوابم منفیه مادرم روزگارمو سیاه کردخارج از حوصلمه که تعریف کنم چه بلاها بسرم آورد همش با حرفاش قلقلکم میداد که خودکشی کنم ارزوی مرگ داشتم الان وقتی یادم میاد نفسم میگیره که چقدر زجرم داد
من خیلی وقته از پسری خوشم میاد و این علاقه دو طرفه هستش و قراره عید بیاد خاستگاری من سربسته به مادرم گفتم و اون گفت که فقط با پسر همسایه ازدواج میکنی و اصلا اجازه نمیدیم کسی غیر اون در خونه رو بزنه و کلی تهدیدم کرد که تو خونه زندانیم میکنه به داداشام راجبم تهمت خراب بودن میزنه و کلی چیزایه دیگه
بچهها خیلی دلم گرفته خیلی دلم شکسته نمیدونم چیکار کنم کاش هیچوقت به این دنیا نمیومدم