2777
2789

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

یعنی 

والا نمیدونم چجوری توضیح بدم 

یعنی پاستوریزه 

بچه ننه 

غیر مستقل 

وابسته به خانواده و پدر مادر از جهت مالی و روحی روانی و همه چی 

پارتنر داشتنم خوب نیست نکنید 

لطفا به نیت حاجتم صلوات یا حمد میفرستید.ممنونم زیبا ها♥️زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 

بچه مثبت

 هم فرشته اولا بولرم و هم شیطان،  بستگیسی وار من ایشیخ لیخ اولاسان یا ججلیخ:)          https://daigo.ir/secret/21646061130                                                 🙃 لینک چت🙃                                       کنکوری ۱۴۰۷ 😍عاشق رشته تجربیم 😊 تلاش میکنم تا به هدفی که دارم برسم 🎀چه شب بیداری هایی که تحمل کردم و تحمل خواهم کرد😴 خدایا کمکم کنم منم قول میدم صدمو بزارم عاشقتم خداجونم 💓میام سایت به دوستام سر میزنم این تنها تفریح من در این روزاست 🙇🏻‍♀مهم آخرشه که شیرینه پس تحمل میکنم🙃یه بار شکست بدی خوردم ولی تونستم دوباره پاشم😊اخلاق و رفتارم تو سایت با واقعیتم خیلی فرق داره و در واقعیت خیلی آرومم و کم حرف🤷🏻‍♀ هر وقت خسته شم و ناراحت فقط گوش کردن آهنگ آرومم میکنه🥺یه دختر ترکم و به ترک بودنم افتخار میکنم.😍طرفدار تیم تراکتور هستم طرفدار تیم تراکتور بودن دلیه مهم نیست ببازیم یا ببریم چون که تراکتور همیشه برای ما قهرمانه💓

از زندگی خودتون خانواده ت برا شوهرتم زیاد نگو چه برسه این بچه خیابونی

به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم!  🌷   دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰 برای شفا و سلامتی پسرم دعا کنید لطفا سپاس❤️

خیابونی بوده؟

  با اسلحه آمریکایی کشته میشویم، با جنگ های آمریکایی آواره میشویم، با تحریم های آمریکا فقیر میشویم، و آمریکا نگران حقوق بشر ماست نگران آینده بچه های ماست و نگران آزادی های ماست خرهای مزرعه هم باور دارند آمریکا خیرخواه ماست

یعنی والا نمیدونم چجوری توضیح بدم یعنی پاستوریزه بچه ننه غیر مستقل وابسته به خانواده و پدر مادر از ج ...

ما به بچه مثبتی که خلاف نکنه و دوست جنس مخالف نداشته باشه میگیم دختر خونه و پسر خونه 

بچه خونگی یعنی بچه مثبت کسی که زیادی مثبته ... شاید وابسته و غیر مستقل ... کسی که خیلی به مامان باباش چسبیده یا مثلا از دید پسرا صفر کیلومتر یه کسی که مثلا تاحالا زیاد بیرون نمونده مثلا الک.ل نخورده سیگار نکشید یه همچین چیزایی که یعنی طرف زیادی مثبت و ننره

خوب این خیلی بده که اینجور گفته ….

از اون بدتر دوستیه جنس مخالفه 

شوهر کنید 

حتی از شوهر تیکه شنیدن بهتر از حرف خوردن از غریبست 

لطفا به نیت حاجتم صلوات یا حمد میفرستید.ممنونم زیبا ها♥️زني را مي شناسم من، که شوق بال و پر دارد، ولي از بس که پر شور است، دو صد بيم از سفر دارد... زني را مي شناسم من، که در يک گوشه ي خانه، ميان شستن و پختن، درون آشپزخانه... سرود عشق مي خواند، نگاهش ساده و تنهاست، صدايش خسته و محزون، اميدش در ته فرداست...زني را مي شناسم من،که مي گويد پشيمان است، چرا دل را به او بسته، کجا او لايق آنست... زني هم زير لب گويد، گريزانم از اين خانه، ولي از خود چنين پرسد،چه کس موهاي طفلم را، پس از من مي زند شانه؟.. زني با تار تنهايي، لباس تور مي بافد، زني در کنج تاريکي، نماز نور مي خواند...زني را مي شناسم من،که مي ميرد ز يک تحقير،ولي آواز مي خواند،که اين است بازي تقدير... زني با فقر مي سازد، زني با اشک مي خوابد، زني با حسرت و حيرت،گناهش را نمي داند... زني واريس پايش را، زني درد نهانش را، ز مردم مي کند مخفي، که يک باره نگويندش، چه بد بختي چه بد بختي... زني را مي شناسم من، که شعرش، بوي غم دارد، ولي مي خندد و گويد، که دنيا پيچ و خم دارد..زني مي ترسد از رفتن که او شمعي ست در خانه، اگر بيرون رود از در، چه تاريک است اين خانه...زني را مي شناسم من،که رنگ دامنش زرد است،شب و روزش شده گريه،که او نازاي پردرد است...زني را مي شناسم من،که ناي رفتنش رفته،قدم هايش همه خسته،دلش در زير پاهايش،زند فرياد که بسه... زني در کار چون مرد است، به دستش تاول درد است، ز بس که رنج و غم دارد، فراموشش شده ديگر، جنيني در شکم دارد...شخصا از خداوند مهربان مسئلت دارم آقایون عضو نی نی سایت رو عاقل و از اینجا بیرون کنه😒 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   zariqwp  |  18 ساعت پیش
توسط   bff_  |  1 روز پیش