توجه ب ولله کاربر اقام ،هرقلبی قاتلش را دوستت دارد،،،،هرچه بیشتر ادما رو شناختم ،فهمیدم با بعضیا نباید خودت باشی ،باید خودش باشی،،،ب یجایی میرسی ک دیگ،ن کسی رو دوست خودت میدونی و ن کسی رو دشمنت ،همه غریبه هایی هستن ک،خاطرهای خوب یا بد برات میسازن و میرن،،،،
توجه ب ولله کاربر اقام ،هرقلبی قاتلش را دوستت دارد،،،،هرچه بیشتر ادما رو شناختم ،فهمیدم با بعضیا نباید خودت باشی ،باید خودش باشی،،،ب یجایی میرسی ک دیگ،ن کسی رو دوست خودت میدونی و ن کسی رو دشمنت ،همه غریبه هایی هستن ک،خاطرهای خوب یا بد برات میسازن و میرن،،،،
پس چرا حس میکنم بعضیا انگار هیچ حس بد یا حس غربت ندارن، دوست دارم راهشو بدونم ولی نمیشه هیچ جوره
خب شخصیتها متفاوته، من فردی بودم که روابط اجتماعیم خیلی ضعیف بود نمیتونستم با کسی صمیمی بشم اما افراد دیگه نه کاملا برعکس ،شما هم اگه این صفت اذیتتون میکنه باید دوره های آموزشی شرکت کنید،کتاب های تو این زمینه بخونید یا با یه تراپیست صحبت کنید
اولاش یا کلا تا آخرش این حسو داشت؟البته برا من یکم کمتر شده از اوایلش
نه اولاش به بد خوب شد کم کم
توجه ب ولله کاربر اقام ،هرقلبی قاتلش را دوستت دارد،،،،هرچه بیشتر ادما رو شناختم ،فهمیدم با بعضیا نباید خودت باشی ،باید خودش باشی،،،ب یجایی میرسی ک دیگ،ن کسی رو دوست خودت میدونی و ن کسی رو دشمنت ،همه غریبه هایی هستن ک،خاطرهای خوب یا بد برات میسازن و میرن،،،،
توجه ب ولله کاربر اقام ،هرقلبی قاتلش را دوستت دارد،،،،هرچه بیشتر ادما رو شناختم ،فهمیدم با بعضیا نباید خودت باشی ،باید خودش باشی،،،ب یجایی میرسی ک دیگ،ن کسی رو دوست خودت میدونی و ن کسی رو دشمنت ،همه غریبه هایی هستن ک،خاطرهای خوب یا بد برات میسازن و میرن،،،،