وای خونه مادربزرگم بودم بعد به من گفتن از طبقه بالا که خونه داییمه برو بگو قند بدن منم یه قندون خالی برداشتم رفتم پسرداییم داشت چایی میخورد و گفتم مادربزرگ گفت که قند بدین پسرداییم در حالی که رو به روش بود قند گفت برو بگو قند نداریم:/بعد دخترداییم گفت اوناهاش قند اونجاس بردار منم خواستم یه مقدارش بردارم دختردایی گفت نه کلا قندون خالی کن تو قندون خودتون دیگه منم خالی کردم بعد متوجه نگاه های بد پسرداییم به دختردایی شدم ولی اومدم از پله ها برم یه صدای پرت شدن قندون شنیدم و آخ گفتن دخترداییم قندون استیل بود جنسش دیگه یکم ترسیدم ولی رفتم بالا و دخترداییمو اوردم پایین پشمام ریخته بعد داییم مرده واقعا پسرداییم روانیه سر چند تا قند؟بنظرتون این رفتار عادیه
حالا که مارا ترک کرده ای نمیدانم در کدامین آسمان پرسه میزنی حتی نمیدانم چگونه مرگ تورا دیدم و نمردم اما بدان دلم برایت تنگِ تنگِ تنگ است ای کاش تیغِ طوفانِ بلا آنگونه گلِ بی خارِ من را از من جدا نمی کرد...(:
به اسم فقه کلی قوانین مردسالارانه که حتی کاملا غیرعادلانه است دیکته جامعه کردن
کلثوم اکبری هستمه ساکن ساری . مره جنون دست هداعه مه دست نیه . سیزده تا بیه چهارده تا بیه پونزده تا بین ندومبه. ندومبه یه ماه کشیه بیست روز کشیه دو ماه کشیه یکسال کشیه ندومبه.قرص هداعهههه قرص قننند ....با حوله ... .خداروشکر تورکم 😎مردان با غیرت زنان باوقار♥️ تورک اولماق چوخ چتیندیر چون بیر دونیا قاباغندا دایانب تورک اولماماق اوندان دا چتیندیر چون بیر تورک قارشیندا وار 😎🙂 حافظه ام در حد ماهی ضعیفه 😄همه نام کاربریا و پروفایلاتون آشنا میاد اما نمیدونم کدوم تاپیک بودیم دعوا کردیم یا قربون صدقه هم رفتیم 😭پس اگه حافظه ات قویه به روم نیار هر تاپیک یه شروع دوباره س🙈 تورکم ، مازندرانی نیستم . 🤘🏻🐺 تبریز اورمو زنجان اردبیل همدان قزوین تهران خراسان قشقایی یاشاسن بوتون تورکلر ... تنها حالی که خدا بهم داد تورک بودنم بود 😎