یبار سر یه تکلیفی که باید باهممینوشتیم و همسرم توخونهنبود یه غلطی کردم بهش گفتم که بیا خونه ما بنویسیم امروز من نمیتونم بیام بیرون
اونم اومد و الان دیگه عادت کرده سر هرچیزی زنگ میزنه میگه بیام باهم بنویسیم بیام باهم بشینیم دلم گرفته اگه همسرت خونه نیس بیام بشینیم. راستشو بخواین من اصلا از اینچیزا خوشم نمیاد ازهمون بچگی چون خانواده هم اجازه ندادن برم خونه دوست رفیق نه رفتم و نه دوستی رو دعوت کردم ولی ایندفعه دیگه اینطوری شد . موندم چیکار کنم که دس برداره کلا همسرمم راضی نیس میگه هرکسیو توخونه راه نده همون بار اولم نباید اعتماد میکردی. یه راه حل بگین محترمانه از سرم بازش کنم چون اصلا ادم رکی نیستم که رک بگم نیا