برا من سه سال طول کشید هنوز نمیتونم کامل اعتماد کنم
خسته شدم همش از شک
7 سال گذشته ولی هنوزم اعتمادم بهش برنگشته
خیلی تلاش میکنه ولی نمیتونم
خب شما یه بار بوده
برای منی که بارها بوده اصلاََ امکان نداره
من تجربه تو رو ندارم ولی بهت حق میدم بابت همه خشم ت ولی بلخره واقعیت اینه که تو بعد از لو رفتن خیانت قبلیش به هر دلیلی تصمیم گرفتی باهاش ادامه بدی. تصمیم ینی چی حالا؟ تصمیم از صم گرفته شده ینی صم بکم عمی ینی وقتی تصمیم میگیری باید چشمو گوشو زبونتو ببندی روی هر آنچه بودو هر آنچه مانعته. پس به نظرم رها کن فکر و شک رو و برای بهتر زندگی کردن خودت تلاش کن . چیزی باشه لو میره همونجور که رفت
خیانت دیدم
اول زندگیم بهم خیانت جنسی کرد
نمی‌تونستم طلاق بگیرم چون خانواده ها تعصبی بودن
تو این سه سال چند بار هم مچش با دوس دخترای قبلییش گرفتم
هی میگ توبه کردم
ولی من اصلا یک ذره بهش اعتماد ندارم حتی به روش گفتم اعتماد ندارم
یک شب تصمیم گرفتیم جدا شیم بخاطر این بی اعتمادی
حالام اگر دیر جواب بده یا یک شب خونه نیاد من کل ذکر و فکرم میره سمت خیانت
نه هیچی فقط قرآن رو گرفت گفت دیگ کاری نمیکنم
منم اون موقع تازه سقط شده بود بچه
نمی‌دونستم چیکار کنم
اصلا یادم نمیره وقتی بچه تازه سقط شده بود رفت با یکی خوابید و اومد جلو چشم من رفت حموم
اون دختره رو نمیبخشم ینی خدا تقاص کارشو نشون میده؟
دوستم بود میدونست شوهرمه
