فقط تحمل میکنم چون برامون خرج میکنه
وگرنه چون مدیره فکر میکمه همیشه همه جا سر هرکی خواست داد بزنه یا کارا ب میل اون پیش بره
هروقت عصبی میشه خودشو خالی کنه بعدش عذرخواهی کنه!!
خب عمه منم میتونه این مارو کنه مهم کنترل کردن خود ادمه
بعضی وقتا هم فکر میکنه من خرم میخواد گولم بزنه مثلا قرار بود عروسی تو شهر ما باشه(ما دو شهر متفاوتیم) صدبار حرف عوض میکرد میگفت ن کی عروسی میگیره عروسی مسخرس فامیل ما ک میگن عروسی نمیگیره هیچکس شما چرا میگیرن
حالا قرار شد عروسی شهر خودشون باشه من میگم نمیخوام بگیرین میگن ن یدونه پسره میخوام بگیرم!!! فامیل فردا میگن یرای یدونه پسرت عرضه نداشتی بگیری!! چقدر تناقض و ضد و نقیض!! فکر میکنه من خرم نمیفهمم بخاطر شهر میگفت
تا نظر میدم ک اتلیه با کلاس نداره شهرتون و شهر ما چقدر خفن تره میگه والا عروسی برای داماده از قدیم!!
تازه بابام میخواست پولشو بده بازم میگه ن مسخره میشه دوبار عکاسی دوبار لباس عروس و...
آخر حرفاشم میاد ازم عذرخواهی میکنه میگه دوستت دارم!!! حالم ازش بهم میخوره زن دورو
چقدر سخته احترام نگه دارم
ینی من برم خونم یبار خونشون نمیرم