خودم ﺗنهـا ﺗنهـا دلم چو ﺷـام بـی ﻓـردا دلم چو كشـتی بـی ﻧـاخدا بـه ﺳينه ﻳه دريا دلم
گاهی گمان نمیکنی ولی خوب میشود
گاهی نمی شود نمی شود که نمی شود
گاهی هزار دعا بی اجابت است
گاهی ناگفته قرعه به نام تو می شود
میازار موری که دانه کش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
مانده بودی اگر نازنینم زندگی رنگ بوی دگر داشت
باز باران با ترانه با گوهر های فراوان می خورد بر بام خانه
فقط اینجاش که میگه یادم آمد روز باران...
غریب آشنا دوست دارم بیا من و همرات ببر به شهر قصه ها... عاشقشم وایی پروانه و رنگ صورتی و بنفش میده بهم نمیدونم چرا
باز آمد بوی کاه مدرسه بوی
ادمی چون نور گیرد از خدا . هست مسجود ملائک ز اجتبا
امشب ای ماه به درد دل من تسکینی. آخر ای ماه تو همدرد منه مسکینی.کاهش جان تو من دارم و من میدانم. که تو از دوری خورشید چه ها میبینی
من میگم منو شکستن
چشم فانوسمو بستن.....بقیه ش رو توبگو
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
