من یه عزیزی از دست دادم حالت روحیم خیلی بد بچه ی کوچیک دارم حتی توان غذا درست کردن ندارم واقعا هر لحظه نمیتونم پذیرای مهمان باشم خانواده ی شوهرم ناهار یا شام می‌مونن مثلا به من سر بزنن وهمدردی کنن بیشتر باعث اذیتم شدم امروز صبح خواب بودم آیفونم خاموش بود قرص خواب میخورم شبها دیدم ساعت ۱۱ صدای کوبیدن محکم به در نیاد با تپش قلب پریدم تو حیاط دیدم مادر شوهرمه داره میکوبه تو در اینقدر عصبی شدم اخه کسی آیفونش خاموش باید بکوبین تو در حیاط میگه چرا گوشیت وجواب نمردی خو جواب نمیدم نیا
واقعا،حالا حرفیم بزنی کلی طلبکار میشن
عزیزم من کشیدم تنها برادرم رفت و توان دیدن هیشکیونداشتم
عزیزم حالتو میفهمم آدم اون موقع حوصله صحبت کردن با کسی رو نداره...الهی هیچوقت غم نبینی و خدا بهت صبر بده و روح اون بنده خدا هم شاد باشه ...اما عزیزم مگه نمیگی ناهار یا شام پیشت میمونه ... حرف مادرشوهرت خیلی زشت بود اونم به کسی که عزاداره...
خودت گفتی حتی حال غذا درست کردن هم نداری ... حتما مادرشوهرت دیده و وقتی بهت زنگ زده و گوشیت خاموش بوده نگران شده ...
شاید نگران شده
اومده هر چی زنگ زده دیده در باز نمیشه خب آذم اینجور موقع ها نگران میشه دیگه
وقتی زنگ زده جواب ندادی
به در زده ببینه جواب میدی
طوری نشده باشه
ببین قصدم دفاع نیستا
من که شمارو نمی شناسم
میفهمم حوصله ی کسی رو نداری
ولی خب می گم از اونور قضیه رم ببین
شاید فقط از روی نگرانی درو زده
مستقیم بش بگو حوصله ی کسی رو ندارملطفا تنهام بزارین
از این به بعد رنگ زدید جواب ندادم نگران نشوید
اگه اینو گفتی و بازم اینکارو کرد دیگه واقعا مشکل داره
خدارحمت کنه برادر گلت رو منم تنها برادرم پرزدورفت میومدن تیپ میزدن ومیخندیدن
وای چی کشیدم صدبار مردم وزنده شدم
خیلی رو‌میدی واضح‌بگو‌حالم خوب نیست
جلوی ادمای پررو ،پررو باش
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
10 ثانیه پیش
11 ثانیه پیش
11 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
