سلام دوستان خوبین؟
از خیلی وقت پیش تو یه گروه مختلطی هستیم جلسه اول یکی از پسرا خیلی تابلو نگام میکرد و همون جلسه خواستگاری کرد من به خاطر اینکه نتونسته بود نگاهشو کنترل کنه و همه فهمیده بودن رد کردم نه که هیز باشه ها فقط انگار کنترل هیجان نداشت
بعد از من از چند دختر دیگه هم خواستگاری کرد امروز فهمیدم خواستگاری یکیشون رفته بوده و دختره بعد از جلسه رسمی نتونسته باهاش ارتباط خوبی برقرار کنه و مادرش تو تماس تلفنی پسر رو رد کرده بعد مادر آقا گفته که پسرم از شنیدن حرفاتون حالش بد شده و ...😐
بعد به دختره که دوستمه گفتم این بنده خدا کلا کنترل هیجان براش سخته گفتم مثلا یه بار استاد داشت یه خاطره ی تاثیر گذار تعریف میکرد یادته که اون آقا گریه کرد؟ گفت آره گفتم کلا ناراحتی و شادیش رو نمیتونه کنترل کنه تمام و کمال احساسشو بروز میده و بنظر غلو شده میاد واسه همین تو ذوق میزنه مدلش همینه اصطلاحا تکانشگری بالایی داره
کسی هست خودش اینطوری باشه؟