سلام آبجی
منم در باب درد و دل بهت بگم که معتاد مامان و خواهرم بودم مثل تو
ولی خب یه خواستگار برام اومد ازون جایی که ازدواجی بودم قبول کردم زود الان خونمون دو ساعت با مامانم اینا فاصله داره
ده روزی یه بار بزور شوهرم میزاره برم
گاهی وقتا یکم سختمه ولی خودمو عادت دادم
الحمدلله به لطف خدا از زندگیمم راضیم
کلا هر شرایطی ممکنه برا آدم پیش بیاد همه جوره
وایسیم ببینیم خدا چی میخواد